𝐛𝐚𝐝 𝐛𝐨𝐲 p31
*صبح عروسی*
ات: کوک جونممممممم
کوک: ها چیه روح اومده؟؟؟
ات: کوکیییی
کوک: جان؟
ات: واییییی*ذوق*
کوک: وا چته؟
ات: امروز عروسی مونهههههههه
کوک: خوب که چی؟
ات: یااااا بی رحم نباش کوک جونم
کوک: تا همین دیروز از عروسی فراری بودی الان اومدی داری برای من ذوق میکنی؟
ات: آره
کوک: خب پاشو صبحونه بخور برو آرایشگاه بعدم میری عکس میگیری بعد عاممم..... بازم یچیزی میخوری بعدش هم میای سالن راستی عکاس هم همراهت بیار
ات: عاشقتم
و ناخودآگاه پریدم لب کوک رو بوسیدم
کوک: عه اینجوریاس؟
منو گرفت و بوسیدم با کلی التماس ازش جدا شدم
ات: خفه شدممممم
کوک: میخواستی اینقدر خوردنی نبودی
ات: مگه قیافه آدم دست خودشه؟
کوک: آره
رفتم پایین یکم غذا خوردم از هیجان زیاد خیلی اشتها نداشتم و با غذا بازی کردم
کوک: چرا نمیخوری؟
ات: از هیجان اشتها ندارم
بلند شدم رفتم سمت ماشین
ات: کوک داری عین گراز غذا میخوری پاشو بیا دیگههههه
کوک: اولن گراز خودتیییییییی...دومن شب دارم برات( دومی رو آروم گفت)
رفتیم سمت عکاسی
ات: تو برو نمیخوام ببینی
کوک: اهههه باشه بابا
رفتم داخل سلام کردم که دختری اومد یعنی اون عکاس بود؟ بنظر کوچولو میاد تو این سن کم کار میکنه؟ (همه مثل تو بیکار نیستن دخترم)
دختره: سلام خانم اسم من جولیا ست و اینکه من قراره از شما عکس بگیرم
ات: باشه ولی چند سالته جولیا جون؟
جولیا: ۱۷
ات: ۶ سال ازت بزرگترم وای خدا باورم نمیشه
جولیا: وااا من فکر کردم حداقل باید ۱۹ سالتون باشه آخه خیلی خوشگلین
ات: ممنون
جولیا: راستی اسمتون چیه؟
ات: ات هستم جئون ات ( تو هنوز ازدواج نکردیییی)
جولیا: آها خوشبختم لطفا بیاید اینطرف
ات: باشه
رفتم دنبالش یه لباسی بهم داد که بپوشم یه لباس عروس بود چندتا ژست بهم پیشنهاد داد و عکس رو گرفت
جولیا: خانم شما خیلی خوشگلین داره حسودیم میشه
ات: وایییی اینجوری نگو خجالت میکشم
رفتم بیرون دیدم کوک دم در وایساده
ات: تو از همون موقع اینجا بودی؟
کوک: من برای عشقم تا صد سال دیگه هم اینجا میمونم ( خندم گرفت 😂)
ات: اه چندش
کوک: با تو نمیشه حرف عاشقونه زد همش زد حال میزنی:/
ات: باشه حالا منو ببر آرایشگاه
تهیونگ: ات عروسیت مبارک
ات: یا خدا تو هم اینجایی؟؟
تهیونگ: یس بیب
کوک: میزنم تو دهنت
ات: خب کوک برو دیگه
رفتیم آرایشگاه و کارا و لباس و خلاصه همچی تموم شد(نویسنده حال نداره میخواد زود بره جای حساس)
کوک ویو:
دم در منتظر ات بودم که یهو
ات: کوک جونممممممم
کوک: ها چیه روح اومده؟؟؟
ات: کوکیییی
کوک: جان؟
ات: واییییی*ذوق*
کوک: وا چته؟
ات: امروز عروسی مونهههههههه
کوک: خوب که چی؟
ات: یااااا بی رحم نباش کوک جونم
کوک: تا همین دیروز از عروسی فراری بودی الان اومدی داری برای من ذوق میکنی؟
ات: آره
کوک: خب پاشو صبحونه بخور برو آرایشگاه بعدم میری عکس میگیری بعد عاممم..... بازم یچیزی میخوری بعدش هم میای سالن راستی عکاس هم همراهت بیار
ات: عاشقتم
و ناخودآگاه پریدم لب کوک رو بوسیدم
کوک: عه اینجوریاس؟
منو گرفت و بوسیدم با کلی التماس ازش جدا شدم
ات: خفه شدممممم
کوک: میخواستی اینقدر خوردنی نبودی
ات: مگه قیافه آدم دست خودشه؟
کوک: آره
رفتم پایین یکم غذا خوردم از هیجان زیاد خیلی اشتها نداشتم و با غذا بازی کردم
کوک: چرا نمیخوری؟
ات: از هیجان اشتها ندارم
بلند شدم رفتم سمت ماشین
ات: کوک داری عین گراز غذا میخوری پاشو بیا دیگههههه
کوک: اولن گراز خودتیییییییی...دومن شب دارم برات( دومی رو آروم گفت)
رفتیم سمت عکاسی
ات: تو برو نمیخوام ببینی
کوک: اهههه باشه بابا
رفتم داخل سلام کردم که دختری اومد یعنی اون عکاس بود؟ بنظر کوچولو میاد تو این سن کم کار میکنه؟ (همه مثل تو بیکار نیستن دخترم)
دختره: سلام خانم اسم من جولیا ست و اینکه من قراره از شما عکس بگیرم
ات: باشه ولی چند سالته جولیا جون؟
جولیا: ۱۷
ات: ۶ سال ازت بزرگترم وای خدا باورم نمیشه
جولیا: وااا من فکر کردم حداقل باید ۱۹ سالتون باشه آخه خیلی خوشگلین
ات: ممنون
جولیا: راستی اسمتون چیه؟
ات: ات هستم جئون ات ( تو هنوز ازدواج نکردیییی)
جولیا: آها خوشبختم لطفا بیاید اینطرف
ات: باشه
رفتم دنبالش یه لباسی بهم داد که بپوشم یه لباس عروس بود چندتا ژست بهم پیشنهاد داد و عکس رو گرفت
جولیا: خانم شما خیلی خوشگلین داره حسودیم میشه
ات: وایییی اینجوری نگو خجالت میکشم
رفتم بیرون دیدم کوک دم در وایساده
ات: تو از همون موقع اینجا بودی؟
کوک: من برای عشقم تا صد سال دیگه هم اینجا میمونم ( خندم گرفت 😂)
ات: اه چندش
کوک: با تو نمیشه حرف عاشقونه زد همش زد حال میزنی:/
ات: باشه حالا منو ببر آرایشگاه
تهیونگ: ات عروسیت مبارک
ات: یا خدا تو هم اینجایی؟؟
تهیونگ: یس بیب
کوک: میزنم تو دهنت
ات: خب کوک برو دیگه
رفتیم آرایشگاه و کارا و لباس و خلاصه همچی تموم شد(نویسنده حال نداره میخواد زود بره جای حساس)
کوک ویو:
دم در منتظر ات بودم که یهو
۱۳.۲k
۰۲ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.