𝐩𝐭:𝟐𝟗𝐌𝐲 𝐀𝐧𝐠𝐢𝐥 𝐌𝐨𝐜𝐡𝐢𝐲
تهیونگ:نمیشه من بخوابم
ا.ت:دلت کتک میخواد؟
تهیونگ:من گ.وه بخورم! کی میره میخوابه این وقت صب؟اصلا اشتباهه..
پرش زمانی ساعت 2:
وسایل های غذا رو جمع کردیم و توی خونه گذاشتیمشون و برگشتیم توی حیاط تا قایم موشک بازی کنیم
میا:ما الان نزدیک 30 سالیم بعد میخوایم گرگم به هوا بازی کنیم؟
تهیونگ:حداقل یکم بازیای بچگیمون رو یادمون بیاریم که وقتی بچه دار شدیم بفهمیم چجوری سرگرمش کنیم تا با مغزمون اوریگامی درست نکنه
جیمین:دقیقا✔️
کوک من چشم میزارمم
میسو:اوکی چاگیا ولی ترو خدا یکیو پیدا کردی داد نزن کر میشیم..
کوک:اووکیه
ا.ت:بچها دونفره قایم نشین یهو یه چیزی شد میبینیم رفتین اون پشت مشتا باهم...ㅋㅋ
جیمین:اووو ا.ت اوکیی بقیشو نگوㅋㅋ
رفتیم قایم شدیم و من مثل میمون از درخت آویزون شدم و رفتم بالاش..
کوک:19، 20 آماده باشین که من اومدممم پیداتون کنممم!
میسو رو به راحتی پیدا کرد و نشوندش روی صندلی...
بعد از 5 مین همه رو بجز من پیدا کرد تا اینکه اومد زیر درخت
کوک:میمون درختی اینجایی؟
بالا سرشو نگاه کرد که من رو دید
کوک:پیدات کردممم
به درخت لگد زد که تاق! افتادم رو کمر کوک و هرچقدر میخورد از ترسم زدمش
میا:گ.وه خورد..
میسو:شوهرموو نکشش کوککک
به زور تهیونگ و جیمین منو ازش جدا کردن..جونگکوک هم به زور بلند شد
کوک:خب من از کجا میدونستم که میوفتی؟ بعدخوب شد رو من افتادی وگرنه صورتت با زمین س.ک.س میکرد
جیمین:جونگکوک جان*نگاه ترسناک
جونگکوک:بله هیونگ
جیمین:خفه
جونگکوک:چشم«:
میسو رفت چشم گذاشت و این دفه رفتم پشت صندلی قایم شدم کم کم حس میکردم الاناست که بالا بیارم...حالت تهوع وحشتناکی داشتم..
به جیمین پیام دادم چون میدونستم گوشیس همیشه سایلنته و میسو پیداش نمیکنه..
چت ا.ت و جیمین:
(ا.ت:جیمینا..حالت تهوع دارم)
(جیمین:به خاطر این نیست که از درخت افتادی؟)
(ا.ت:نمیدونم...ولی قبلشم حالم بد بود)
(جیمین:احیانا به خاطر دیشب نیست؟)
(ا.ت:وای!راست میگیا)
(جیمین:بزار بعد از بازی بریم دکتر)
(جیمین:باشه؟)
(جیمین:ا.ت؟ خوبی؟ چیشد؟)
یرم گیج رفت و حالت تهوعم بیشتر شد زود بلند شدم و دویدم طرف دسشویی حیاط
میسو:ا.تتت پیدات کردم..خوبی؟
میسو اومد پشت در دستشویی و در میزد
میسو:ا.ت ا.تت؟؟ بچها ا.ت حالش خوب نیست!!
جیمین ویو:
با این حرف میسو قلبم از جاش داشت درمیومد زود بلند شدم و رفتم طرف در دستشویی بقیه بچها هم با نگرانی اومدن بعد چند مین در دسشویی باز شد...
____________
این پارت همونژور که گفتم شرط نداره~
ا.ت:دلت کتک میخواد؟
تهیونگ:من گ.وه بخورم! کی میره میخوابه این وقت صب؟اصلا اشتباهه..
پرش زمانی ساعت 2:
وسایل های غذا رو جمع کردیم و توی خونه گذاشتیمشون و برگشتیم توی حیاط تا قایم موشک بازی کنیم
میا:ما الان نزدیک 30 سالیم بعد میخوایم گرگم به هوا بازی کنیم؟
تهیونگ:حداقل یکم بازیای بچگیمون رو یادمون بیاریم که وقتی بچه دار شدیم بفهمیم چجوری سرگرمش کنیم تا با مغزمون اوریگامی درست نکنه
جیمین:دقیقا✔️
کوک من چشم میزارمم
میسو:اوکی چاگیا ولی ترو خدا یکیو پیدا کردی داد نزن کر میشیم..
کوک:اووکیه
ا.ت:بچها دونفره قایم نشین یهو یه چیزی شد میبینیم رفتین اون پشت مشتا باهم...ㅋㅋ
جیمین:اووو ا.ت اوکیی بقیشو نگوㅋㅋ
رفتیم قایم شدیم و من مثل میمون از درخت آویزون شدم و رفتم بالاش..
کوک:19، 20 آماده باشین که من اومدممم پیداتون کنممم!
میسو رو به راحتی پیدا کرد و نشوندش روی صندلی...
بعد از 5 مین همه رو بجز من پیدا کرد تا اینکه اومد زیر درخت
کوک:میمون درختی اینجایی؟
بالا سرشو نگاه کرد که من رو دید
کوک:پیدات کردممم
به درخت لگد زد که تاق! افتادم رو کمر کوک و هرچقدر میخورد از ترسم زدمش
میا:گ.وه خورد..
میسو:شوهرموو نکشش کوککک
به زور تهیونگ و جیمین منو ازش جدا کردن..جونگکوک هم به زور بلند شد
کوک:خب من از کجا میدونستم که میوفتی؟ بعدخوب شد رو من افتادی وگرنه صورتت با زمین س.ک.س میکرد
جیمین:جونگکوک جان*نگاه ترسناک
جونگکوک:بله هیونگ
جیمین:خفه
جونگکوک:چشم«:
میسو رفت چشم گذاشت و این دفه رفتم پشت صندلی قایم شدم کم کم حس میکردم الاناست که بالا بیارم...حالت تهوع وحشتناکی داشتم..
به جیمین پیام دادم چون میدونستم گوشیس همیشه سایلنته و میسو پیداش نمیکنه..
چت ا.ت و جیمین:
(ا.ت:جیمینا..حالت تهوع دارم)
(جیمین:به خاطر این نیست که از درخت افتادی؟)
(ا.ت:نمیدونم...ولی قبلشم حالم بد بود)
(جیمین:احیانا به خاطر دیشب نیست؟)
(ا.ت:وای!راست میگیا)
(جیمین:بزار بعد از بازی بریم دکتر)
(جیمین:باشه؟)
(جیمین:ا.ت؟ خوبی؟ چیشد؟)
یرم گیج رفت و حالت تهوعم بیشتر شد زود بلند شدم و دویدم طرف دسشویی حیاط
میسو:ا.تتت پیدات کردم..خوبی؟
میسو اومد پشت در دستشویی و در میزد
میسو:ا.ت ا.تت؟؟ بچها ا.ت حالش خوب نیست!!
جیمین ویو:
با این حرف میسو قلبم از جاش داشت درمیومد زود بلند شدم و رفتم طرف در دستشویی بقیه بچها هم با نگرانی اومدن بعد چند مین در دسشویی باز شد...
____________
این پارت همونژور که گفتم شرط نداره~
۷.۸k
۱۸ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.