p5
دیدم ینفر اومد روی پام دراز کشید .... برگشتم دیدم جئونه .....
ات:فقط این کم بود(سرد جوری ک بشنون)
کوک:هی بیب شنیدم(بم)
ات:منم گفتم ک بشنوی(سرد ریلکس ادامه نقاشیش رو میکشید)
ته:هی هی زیاد جلو نرو ب خودت اسیب میزنی(اونم اومد روی اون یکی رون اته دراز کشید)
ته:میدونی ک هرکی اومده اینجا سالم بیرون نرفته...ولی کسی ب اموال خودش صدمه میزنه؟
ات:.......(نقاشیشو میکشه هیچ حرفی هم نمیزنه صدای اهنگشو بالا میبره و اون یکی ارپادشم میزاره)
ته:هی با تو ام ...(ایرپادو از گوشش درمیاره)
اته ای ک دیگه جونش ب لبش کشیده شد سریع بلند شد و با لند شدنش کوک و ته نزدیک بود بیوفتن ولی خودشونو گرفتن و زنگ خورد
ات:میبینمتون جناب کیم و اقای جئون....(پوزخند ترنساک و با سردیه تمام)
.............................................................................................
داشتم میرم توی کلاس ک ی دختر با اکیپش جلومو گرفت......
لیا:هی با تو ام..
ات:امرتون؟..(سرد ریلکس)
لیا:نگاه کن اگه سمت کوک بری جونتو تظمین نمیکنم....
ات: هه کی سمت اون لوسا میره(پوزخند)
لیا:هی ب چه حقی اینجور حرف میزنی نمیدونی من کیم؟(عصبی)
ات:هر گوهی میخای باش حالا گمشو اونطرف(ریلکس )
لیا: الان نشونت میدم دهتره هرزه....(از موهای ات گرف کشید وسط حیاط تا همه ببیننش)(اته هم کاری نکرد تا ب موقعش جوابشو بده خانم کانگ)
لیا:همگی توجه کنیدد........
لیا:این هرزه ب من و کوک بی احترامی کرد و من میخام الان بهش نشون بدم من کیم...نه هرزه کوچولو....(اته با ریلکسی تمام داشت نگاهش میکرد)
(ی دفعه لیا چشمش میخوره ب کوک و ته ک با عصبانیت دارن میان سمت لیا...)
لیا:اوه ددیم اومد ....الان بهت نشون میدم هرزه...
لیا:ددی...(عشوه سگی)
کوک:لیا داری چکار میکنی(عصبی)
لیا:هیچی .... بهم بی احترامی کرد منم دارم نشونش میدم ک با کی در اوفتاده
لیا: خب هرزه کوچولو.... الان باید ادمت کنم ....نه؟
...............................................................................................
ات:فقط این کم بود(سرد جوری ک بشنون)
کوک:هی بیب شنیدم(بم)
ات:منم گفتم ک بشنوی(سرد ریلکس ادامه نقاشیش رو میکشید)
ته:هی هی زیاد جلو نرو ب خودت اسیب میزنی(اونم اومد روی اون یکی رون اته دراز کشید)
ته:میدونی ک هرکی اومده اینجا سالم بیرون نرفته...ولی کسی ب اموال خودش صدمه میزنه؟
ات:.......(نقاشیشو میکشه هیچ حرفی هم نمیزنه صدای اهنگشو بالا میبره و اون یکی ارپادشم میزاره)
ته:هی با تو ام ...(ایرپادو از گوشش درمیاره)
اته ای ک دیگه جونش ب لبش کشیده شد سریع بلند شد و با لند شدنش کوک و ته نزدیک بود بیوفتن ولی خودشونو گرفتن و زنگ خورد
ات:میبینمتون جناب کیم و اقای جئون....(پوزخند ترنساک و با سردیه تمام)
.............................................................................................
داشتم میرم توی کلاس ک ی دختر با اکیپش جلومو گرفت......
لیا:هی با تو ام..
ات:امرتون؟..(سرد ریلکس)
لیا:نگاه کن اگه سمت کوک بری جونتو تظمین نمیکنم....
ات: هه کی سمت اون لوسا میره(پوزخند)
لیا:هی ب چه حقی اینجور حرف میزنی نمیدونی من کیم؟(عصبی)
ات:هر گوهی میخای باش حالا گمشو اونطرف(ریلکس )
لیا: الان نشونت میدم دهتره هرزه....(از موهای ات گرف کشید وسط حیاط تا همه ببیننش)(اته هم کاری نکرد تا ب موقعش جوابشو بده خانم کانگ)
لیا:همگی توجه کنیدد........
لیا:این هرزه ب من و کوک بی احترامی کرد و من میخام الان بهش نشون بدم من کیم...نه هرزه کوچولو....(اته با ریلکسی تمام داشت نگاهش میکرد)
(ی دفعه لیا چشمش میخوره ب کوک و ته ک با عصبانیت دارن میان سمت لیا...)
لیا:اوه ددیم اومد ....الان بهت نشون میدم هرزه...
لیا:ددی...(عشوه سگی)
کوک:لیا داری چکار میکنی(عصبی)
لیا:هیچی .... بهم بی احترامی کرد منم دارم نشونش میدم ک با کی در اوفتاده
لیا: خب هرزه کوچولو.... الان باید ادمت کنم ....نه؟
...............................................................................................
۱۰.۹k
۲۳ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.