من عاشقش شدم ¹⁷
من عاشقش شدم ¹⁷
بدنش بدجور تحریکم کرده بود که یهو
×: سوجین تو لباسم و درآوردی( خواب الود)
+: اوم
×: من دیگه میرم تو اتاق خودم(خواب الود)
+: خانم کوچولو کجا با این عجله ؟! (روش خیمه زد)
×: سوجین برو کنار
+: نچ
×: سوجین من فقط بخاطر پدرم باهات ازدواج کردم و هیچ عشقی بهت ندارم شیر فهم شدی ؟!
+: اما من عاشقتم اینو بفهم (بغض کرد بچم)
×: سوجین خوبی بغض نکن که من گریم میگیره( اشک تو چشاش جمع)
+: چرا الان بخاطر من گریه کردی ؟!
×: دیگه دوست دارم(گریه)
+: سوجون گریه نکن خواهش میکنم
×: توهم دیگه بغض نکنی یا (بغض)
+: باش د بیبی کوچولو
×: یاااااا من فقط یه سال ازت کوچیکترما بعد چی؟!
+: بیبی
×: که اینطور ددی
+: یااا خودت شروع کردی
×: چی...
وقتی گفت ددی از قبلم بیشتر عاشقش شدم(بچم فقط عاشق میشه) و نزاشتم جمله اش و کامل بگه و وحشیانه افتادم رو لباش و مک میزدم و اون تو شک بود و بهد چند ثانیه اونم همکاری کرد و بعد چند مین از هم جدا شدیم
+: بیبی لبات مزه ی توت فرنگی میده
×: لبای توهم مزه ی شکلات میده
+: میای امشب و خوش بگذرونیم
وبازم نزاشتم هیچ حرفی بزنه و وحشاینه افتادم بجون لباش و اونم همکاری میکردم و آروم آروم شروع کردم به دراوردن لباسش و اونم همینکار رو میکرد دست از سر لباش برداشتم و شلوار و لباس زیر خودم و اون و دراوردم و روش خیمه زدم چندتا مارک روی گردنش گذاشتم و رفتم سراغ سینه هاش و مک ریزی که یه ناله ی کوچیک کرد و منم آروم آروم واردش کردم و اونم فقط ناله میکرد
فردا صبح از زبان سوجون:
صبح با دلدرد شدیدی بیدار شدم که دیدم سوجین همینجوری داره بهم زل مینه مث سگ میخواستم پاچه بگیرم اما گفتم ولش کن و اومدم برم حمام که زارت افتادم زمین
×: خوبی ؟!
×: به لطف کار دیشب آقا مگه میشه بد باشم ؟!
+: ببخشید بیا ببرمت حمام
×: لازم نکرده
بدنش بدجور تحریکم کرده بود که یهو
×: سوجین تو لباسم و درآوردی( خواب الود)
+: اوم
×: من دیگه میرم تو اتاق خودم(خواب الود)
+: خانم کوچولو کجا با این عجله ؟! (روش خیمه زد)
×: سوجین برو کنار
+: نچ
×: سوجین من فقط بخاطر پدرم باهات ازدواج کردم و هیچ عشقی بهت ندارم شیر فهم شدی ؟!
+: اما من عاشقتم اینو بفهم (بغض کرد بچم)
×: سوجین خوبی بغض نکن که من گریم میگیره( اشک تو چشاش جمع)
+: چرا الان بخاطر من گریه کردی ؟!
×: دیگه دوست دارم(گریه)
+: سوجون گریه نکن خواهش میکنم
×: توهم دیگه بغض نکنی یا (بغض)
+: باش د بیبی کوچولو
×: یاااااا من فقط یه سال ازت کوچیکترما بعد چی؟!
+: بیبی
×: که اینطور ددی
+: یااا خودت شروع کردی
×: چی...
وقتی گفت ددی از قبلم بیشتر عاشقش شدم(بچم فقط عاشق میشه) و نزاشتم جمله اش و کامل بگه و وحشیانه افتادم رو لباش و مک میزدم و اون تو شک بود و بهد چند ثانیه اونم همکاری کرد و بعد چند مین از هم جدا شدیم
+: بیبی لبات مزه ی توت فرنگی میده
×: لبای توهم مزه ی شکلات میده
+: میای امشب و خوش بگذرونیم
وبازم نزاشتم هیچ حرفی بزنه و وحشاینه افتادم بجون لباش و اونم همکاری میکردم و آروم آروم شروع کردم به دراوردن لباسش و اونم همینکار رو میکرد دست از سر لباش برداشتم و شلوار و لباس زیر خودم و اون و دراوردم و روش خیمه زدم چندتا مارک روی گردنش گذاشتم و رفتم سراغ سینه هاش و مک ریزی که یه ناله ی کوچیک کرد و منم آروم آروم واردش کردم و اونم فقط ناله میکرد
فردا صبح از زبان سوجون:
صبح با دلدرد شدیدی بیدار شدم که دیدم سوجین همینجوری داره بهم زل مینه مث سگ میخواستم پاچه بگیرم اما گفتم ولش کن و اومدم برم حمام که زارت افتادم زمین
×: خوبی ؟!
×: به لطف کار دیشب آقا مگه میشه بد باشم ؟!
+: ببخشید بیا ببرمت حمام
×: لازم نکرده
۴.۵k
۱۷ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.