𝑷𝒂𝒓𝒕 𝒆𝒊𝒈𝒉𝒕
ویو ا/ت
همین جوری تو فکر بد بختی هام بودم که بیهوش شدم عین یه شک
ویو کوک
دویدم سمت حیاط دیدم همه دورشن با اومدن من رفتن کنار
ا/ت عین یه عروسک کوکی افتاده بود زمین رنگ پوستش شبیه گچ شده بود
_معطل چی هستین بلندش کنین(اربده)
همه تو شک بودن جونگ کوک رفت سمت ا/ت برآید استایل بغلش کرد
_همه برید داخل سریع
همه رفتن
سریع به طرف اتاق رفت و ا/ت رو گذاشت رو تخت
جونگ مین(بادیگارد)
@ بله رئیس
_زنگ بزن دکتر کیم
@چشم
دکتر اومد داخل و ا/ت رو معاینه کرد (دکتر $)دکتر بعد از معاینه اومد سمت کوک و گفت
$خوشبختانه خانم ا/ت حالشون خوبه ولی....
_ولی چی؟(سریع)
$ایشون بیماری سرو دارن!(بچه ها بیماری سرو یه بیماریه ارثیه بیشتر اوقات که تو بدن کمتر مردم دیده میشه که مربوط به بدن که با انجام کار زیاد یا ضعف کردن طرف غش میکنه باعث مرگش نمیشه ولی نباید تنها باشن چون اگه طولانی مدت بشه خطر ناکه*دکتر جوجو بیوتی*)
_سرو؟....
$بله ایشون نباید کار سنگین انجام بدن تو هوای سرد نباید زیاد بمونن
_ب...بله ممنون
$با اجازه (ادای احترام میکنه و میره)
ویو یونا
آه این دختره کیه که کوک بخاطرش به من فحش میده....اَه حسابشو میرسم
به بادیگارد علامت میده
@بله خانم؟
♤همرو از حیاط بیا داخل(پوزخند)
@چشم
باعت یکم کار دارم ....
بعد چند مین میره سر بخت ا/ت
♤چیکار میکنی؟(تمسخر )
+ل...لباسای ارباب رو میشورم
♤ببین بهتر سمت ددی من نری خب ؟وگر نع یه کاری میکنم مرغای آسمون به حالت گریه کنن
+من سمتش نرفتم کاری هم نکردم(پرو)
♤عوضیییی (سرشو میکنه تو حوض آب و ا/ت بیهوش میشه
تازه اول راهه هنوز باهات کار دارم....
*درسته ا/ت بیماری سَرو نداره بیهوشیش برای خفگی بود*
ویو کوک
دستم رو گذاشتم رو پیشونش خیس بود صبر کن ببینم همه جاش خیس بود...... سریع رفتم پایین سمت دکتر
_آقای کیم آقای کیم صبر کنید
فلش بک به زمانی که دکتر داشت میومد
♤بهتره کارت رو خوب انجام بدی من بهت الکی پول ندادم فقط یه اسم بیماری بیار
$چشم
پایان فلش بک
♤بله آقای جئون؟
_چرا تن و بدن ا/ت خیسه
دکتر از شنیدن این حرف استرس میگیره
$خ...خب ایشون داشتن سر حوض لباس میشستن حتما به دست و صورتش آب زدم البته من فکر میکنم عرق باشه
_ب...بله خدا نگهدار
کمی شک کرده بودم .... ولی رفتم بالا پیش ا/ت
@آقا
_بله؟
@اقای دونگ سو میخوان باهاتون صحبت کنن
_بگو بیاد تو
@اقای جئون من ترتیب کارا رو دادم
_فعلا نمیخوام بفرستم تو بخش برده ها باید کمی استراحت کنه منم باید تکلیف این قضیه رو مشخص کنم....اگر قرار بود بیماری داشته باشه تا الان......
هه هه هه خماریییییی
همین جوری تو فکر بد بختی هام بودم که بیهوش شدم عین یه شک
ویو کوک
دویدم سمت حیاط دیدم همه دورشن با اومدن من رفتن کنار
ا/ت عین یه عروسک کوکی افتاده بود زمین رنگ پوستش شبیه گچ شده بود
_معطل چی هستین بلندش کنین(اربده)
همه تو شک بودن جونگ کوک رفت سمت ا/ت برآید استایل بغلش کرد
_همه برید داخل سریع
همه رفتن
سریع به طرف اتاق رفت و ا/ت رو گذاشت رو تخت
جونگ مین(بادیگارد)
@ بله رئیس
_زنگ بزن دکتر کیم
@چشم
دکتر اومد داخل و ا/ت رو معاینه کرد (دکتر $)دکتر بعد از معاینه اومد سمت کوک و گفت
$خوشبختانه خانم ا/ت حالشون خوبه ولی....
_ولی چی؟(سریع)
$ایشون بیماری سرو دارن!(بچه ها بیماری سرو یه بیماریه ارثیه بیشتر اوقات که تو بدن کمتر مردم دیده میشه که مربوط به بدن که با انجام کار زیاد یا ضعف کردن طرف غش میکنه باعث مرگش نمیشه ولی نباید تنها باشن چون اگه طولانی مدت بشه خطر ناکه*دکتر جوجو بیوتی*)
_سرو؟....
$بله ایشون نباید کار سنگین انجام بدن تو هوای سرد نباید زیاد بمونن
_ب...بله ممنون
$با اجازه (ادای احترام میکنه و میره)
ویو یونا
آه این دختره کیه که کوک بخاطرش به من فحش میده....اَه حسابشو میرسم
به بادیگارد علامت میده
@بله خانم؟
♤همرو از حیاط بیا داخل(پوزخند)
@چشم
باعت یکم کار دارم ....
بعد چند مین میره سر بخت ا/ت
♤چیکار میکنی؟(تمسخر )
+ل...لباسای ارباب رو میشورم
♤ببین بهتر سمت ددی من نری خب ؟وگر نع یه کاری میکنم مرغای آسمون به حالت گریه کنن
+من سمتش نرفتم کاری هم نکردم(پرو)
♤عوضیییی (سرشو میکنه تو حوض آب و ا/ت بیهوش میشه
تازه اول راهه هنوز باهات کار دارم....
*درسته ا/ت بیماری سَرو نداره بیهوشیش برای خفگی بود*
ویو کوک
دستم رو گذاشتم رو پیشونش خیس بود صبر کن ببینم همه جاش خیس بود...... سریع رفتم پایین سمت دکتر
_آقای کیم آقای کیم صبر کنید
فلش بک به زمانی که دکتر داشت میومد
♤بهتره کارت رو خوب انجام بدی من بهت الکی پول ندادم فقط یه اسم بیماری بیار
$چشم
پایان فلش بک
♤بله آقای جئون؟
_چرا تن و بدن ا/ت خیسه
دکتر از شنیدن این حرف استرس میگیره
$خ...خب ایشون داشتن سر حوض لباس میشستن حتما به دست و صورتش آب زدم البته من فکر میکنم عرق باشه
_ب...بله خدا نگهدار
کمی شک کرده بودم .... ولی رفتم بالا پیش ا/ت
@آقا
_بله؟
@اقای دونگ سو میخوان باهاتون صحبت کنن
_بگو بیاد تو
@اقای جئون من ترتیب کارا رو دادم
_فعلا نمیخوام بفرستم تو بخش برده ها باید کمی استراحت کنه منم باید تکلیف این قضیه رو مشخص کنم....اگر قرار بود بیماری داشته باشه تا الان......
هه هه هه خماریییییی
۱۳.۲k
۲۲ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.