تکپارتی
تکپارتی
Wtf?
دختر توی خیابون راه میرفت بدون دلیل فقط به طرز عجیبی دلش گرفته بود هفته پیش دوستپسرش رو موقع خیانت دید و خب باهاش کات کرد توی مدرسه بهش از طرف دوستپسر قلدری میشد و کلی بخوام بگم وضع خوبی نداشت کمکم بارون گرفته بود ولی دختر هنوز توی خیابون بود و بدون اینکه خودش حتی بدونه به طرف خونه پسر رفت و پشت در وایساد
ته:ببینم سونگ هنوزم با اتی؟
سونگ:نه بابا هفته پیش باهاش کات کردم اون فقط یه بازی بود بهم گفته بودی روش کراشی هنوزم اره؟
ته:نمیدانم اطلاعی ندازم که چه🗿🥸
ات نمیدونست چی ب،هو خب اشکالی نداشت رفت توی پارک وبارون تمام روی صورتش ریخت با حالت خنصی به بیرون نگاه میکرد و بعد از ۲ ساعت به خونه رفت
فردا صبح
با وارد شدنش به کلاس شیر گندیده ای روی سرش ریخت واقعا چی میتونست بدتر باشه از این؟ اونم کله سحر ولی خب باید چیکار میکرد؟
با لبخند سمت دستشویی دخترا رفت و وارد شد صورتش رو آب زد و بعد از کمدش لباس ورزشیشو در آورد و بعد با احتیاط اینکه دوباره ایندفه یه چیز بدتر روی سرش نریزه وارد کلاس شد همه با دیدنش خندید ولی ات چی؟کی از دل اون دختر خبر داشت؟
ته ویو
بادیدن ات با سر و وضع افتضاح اعصابش خورد شد و با دادش کل کلاس ساکت شد
ته:کی همچین غلطی کرده؟(عربده)
همه ساکت بودن (ناگهان خری گفت🥸👍)
ته:گفتم کی؟(داددد)
دست همه کم کم به سمت سونگ رفت که بیخیال سرش روی میز بود و بعد با خمیازه ای ساختگی سرش رو بالا برد
سونگ:من بودم
ته به سمت سونگ رفت یقش رو گرفت و با داد گفت
ته:به چه جرئت هااااا به چه جراتی این کار کردی؟
سونگ:...
ته:چرا چیزی نمیگی
سونگ جوری که فقط ته بشنوه:ببینم عاشقشی نه؟
ته:آره آره آره هستم به تو چه ها دلم میخواد باشم به تو چه
ات که با شوک بهشون نگاه میکرد رفت سمتشون
دست ته رو از یقه سونگ کشید پایین و جفتشون جدا کرد بعد نوبت ات بود داد زد(حالا مدرسه ما استغفرالله لازم تو فقط جیکت دربیاد معاون و مدیر میریزن تو کلاس😒)
ات:چرا همتون ماست شدید تا وقتی که فرار بود یکی متهم کنید همش پچ پچ میکردید الان دارن همو میکشن میبینید چرا هیچ کاری نمیکنید
با این حرف ات همه لود شدن و به اون سه تا خیره شدن و بعد پسرا دویدن و پسرا رو از هم جدا کردن ولی خب ته ات رو کشید و بیرون برد
ات:هیسسس خفه شو تا نزدمت خودت میدونی تز جلب توجه خوشم نمیاد و فقط برای آین درخواستتان قبول نکردم که تو مرکز توجه ای
ته:حالا نوبت توعه هیسسس فقط قبول کن قول میدم ساکت شم
ات:....
ته:سکوت علامت رضاست
و ات رو بغل کرد
بعدشم به تو رب...ها نه خودم حلش میکنم
باییی🗿🥸👍
Wtf?
دختر توی خیابون راه میرفت بدون دلیل فقط به طرز عجیبی دلش گرفته بود هفته پیش دوستپسرش رو موقع خیانت دید و خب باهاش کات کرد توی مدرسه بهش از طرف دوستپسر قلدری میشد و کلی بخوام بگم وضع خوبی نداشت کمکم بارون گرفته بود ولی دختر هنوز توی خیابون بود و بدون اینکه خودش حتی بدونه به طرف خونه پسر رفت و پشت در وایساد
ته:ببینم سونگ هنوزم با اتی؟
سونگ:نه بابا هفته پیش باهاش کات کردم اون فقط یه بازی بود بهم گفته بودی روش کراشی هنوزم اره؟
ته:نمیدانم اطلاعی ندازم که چه🗿🥸
ات نمیدونست چی ب،هو خب اشکالی نداشت رفت توی پارک وبارون تمام روی صورتش ریخت با حالت خنصی به بیرون نگاه میکرد و بعد از ۲ ساعت به خونه رفت
فردا صبح
با وارد شدنش به کلاس شیر گندیده ای روی سرش ریخت واقعا چی میتونست بدتر باشه از این؟ اونم کله سحر ولی خب باید چیکار میکرد؟
با لبخند سمت دستشویی دخترا رفت و وارد شد صورتش رو آب زد و بعد از کمدش لباس ورزشیشو در آورد و بعد با احتیاط اینکه دوباره ایندفه یه چیز بدتر روی سرش نریزه وارد کلاس شد همه با دیدنش خندید ولی ات چی؟کی از دل اون دختر خبر داشت؟
ته ویو
بادیدن ات با سر و وضع افتضاح اعصابش خورد شد و با دادش کل کلاس ساکت شد
ته:کی همچین غلطی کرده؟(عربده)
همه ساکت بودن (ناگهان خری گفت🥸👍)
ته:گفتم کی؟(داددد)
دست همه کم کم به سمت سونگ رفت که بیخیال سرش روی میز بود و بعد با خمیازه ای ساختگی سرش رو بالا برد
سونگ:من بودم
ته به سمت سونگ رفت یقش رو گرفت و با داد گفت
ته:به چه جرئت هااااا به چه جراتی این کار کردی؟
سونگ:...
ته:چرا چیزی نمیگی
سونگ جوری که فقط ته بشنوه:ببینم عاشقشی نه؟
ته:آره آره آره هستم به تو چه ها دلم میخواد باشم به تو چه
ات که با شوک بهشون نگاه میکرد رفت سمتشون
دست ته رو از یقه سونگ کشید پایین و جفتشون جدا کرد بعد نوبت ات بود داد زد(حالا مدرسه ما استغفرالله لازم تو فقط جیکت دربیاد معاون و مدیر میریزن تو کلاس😒)
ات:چرا همتون ماست شدید تا وقتی که فرار بود یکی متهم کنید همش پچ پچ میکردید الان دارن همو میکشن میبینید چرا هیچ کاری نمیکنید
با این حرف ات همه لود شدن و به اون سه تا خیره شدن و بعد پسرا دویدن و پسرا رو از هم جدا کردن ولی خب ته ات رو کشید و بیرون برد
ات:هیسسس خفه شو تا نزدمت خودت میدونی تز جلب توجه خوشم نمیاد و فقط برای آین درخواستتان قبول نکردم که تو مرکز توجه ای
ته:حالا نوبت توعه هیسسس فقط قبول کن قول میدم ساکت شم
ات:....
ته:سکوت علامت رضاست
و ات رو بغل کرد
بعدشم به تو رب...ها نه خودم حلش میکنم
باییی🗿🥸👍
۵.۳k
۰۲ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.