اینجا حراج است
اینجا حراج است
اینجا حراج است
همه چیز را به رایگان می دهم!
زیر قیمت بازار!
یک جفت چشم دارم برای دیدن
قهوه ای سوخته
آکبندش را دیگر در بازار پیدا نمیکنی
یکی 25 صدم آستیگمات است دیگری سالمِ سالم
یکم خط و خطوط دورش بکشی و تزیینش کنی،مثل روز اول نو نو به نظر می آید
هنوز چین نخورده!!!
دور را خوب نمی بیند
اما نگاه آدمها را می فهمد
دروغ را می فهمد،خوب می فهمد!
دو عدد گوش برای نشنیدن!
زیاد از آنها استفاده نمی کنم
خواستی کمتر هم می دهم، به چه کارم می آید
وقتی همیشه در حال سخنرانیم!؟!؟
زبانی برای بلبل زبانی
سرخ سرخ است
به سر سبزم می آید لامصب!!!
دلم نمی آید ردش کنم ، اما خب چه کنم
بی زبانی انگار بهتر نتیجه می دهد!!!
خودت که بهتر می دانی
همیشه دختر بی زبان را بهتر می توان غالب کرد،به خصوص اینکه زبانم روز به روز ، تیز تر و بی پروا تر هم می شود
به گوجه و بادمجان حساس است فقط ،اگر نخوری تا صد سال هم مثل بلبل برایت کار می کند!
دماغم را نمی خواهی؟
ارث پدریست
به قد و قامتش نگاه نکن، فقط دکور است
هیچ وقت از هیچ چیز بویی نمی برد!
به مفت خدا نمی ارزد ،نبری می دهم جراح پلاستیک از ریشه بکندش
اشانتیون بردار...!
نه نه
دستهایم فروشی نیست!
یادگار مادرم است
ته مایه ای از دستهای او را دارد
آخرین بار که زنده بود با همین دستها تمام صورتش را گریان نوازش کردم
روی تخت بیمارستان
چشمهایم شاهدند به خدا
لبهایم نیز
خب فقط می ماند قلب و اندیشه
قلبم را به رایگان می دهم
به شرطی که اندیشه ام را از آن خود کنی!
قلبم را فرض کن سالم است
تخلیه کامل
از جنس شیشه
با روکش سنگ خارا ،
نفوذی داشته اما فتح نشده!
زمین خورده اما نشکسته
اجاره داده شده اما به هیچ قیمتی نفروخته ام!
(خودمانی بگویم،کسی بهایش را نپرداخت تا بفروشم!)
اندیشه هایم جزو حراج نیست
به مناقصه می گذارم ،به بالاترین پیشنهاد!
رام نشدنی نیست
اگر خریدی افسارش را هم ببر
ببند جائی که رم نکند!!
اینجا حراج است
همه چیز را به رایگان می دهم!
زیر قیمت بازار!
یک جفت چشم دارم برای دیدن
قهوه ای سوخته
آکبندش را دیگر در بازار پیدا نمیکنی
یکی 25 صدم آستیگمات است دیگری سالمِ سالم
یکم خط و خطوط دورش بکشی و تزیینش کنی،مثل روز اول نو نو به نظر می آید
هنوز چین نخورده!!!
دور را خوب نمی بیند
اما نگاه آدمها را می فهمد
دروغ را می فهمد،خوب می فهمد!
دو عدد گوش برای نشنیدن!
زیاد از آنها استفاده نمی کنم
خواستی کمتر هم می دهم، به چه کارم می آید
وقتی همیشه در حال سخنرانیم!؟!؟
زبانی برای بلبل زبانی
سرخ سرخ است
به سر سبزم می آید لامصب!!!
دلم نمی آید ردش کنم ، اما خب چه کنم
بی زبانی انگار بهتر نتیجه می دهد!!!
خودت که بهتر می دانی
همیشه دختر بی زبان را بهتر می توان غالب کرد،به خصوص اینکه زبانم روز به روز ، تیز تر و بی پروا تر هم می شود
به گوجه و بادمجان حساس است فقط ،اگر نخوری تا صد سال هم مثل بلبل برایت کار می کند!
دماغم را نمی خواهی؟
ارث پدریست
به قد و قامتش نگاه نکن، فقط دکور است
هیچ وقت از هیچ چیز بویی نمی برد!
به مفت خدا نمی ارزد ،نبری می دهم جراح پلاستیک از ریشه بکندش
اشانتیون بردار...!
نه نه
دستهایم فروشی نیست!
یادگار مادرم است
ته مایه ای از دستهای او را دارد
آخرین بار که زنده بود با همین دستها تمام صورتش را گریان نوازش کردم
روی تخت بیمارستان
چشمهایم شاهدند به خدا
لبهایم نیز
خب فقط می ماند قلب و اندیشه
قلبم را به رایگان می دهم
به شرطی که اندیشه ام را از آن خود کنی!
قلبم را فرض کن سالم است
تخلیه کامل
از جنس شیشه
با روکش سنگ خارا ،
نفوذی داشته اما فتح نشده!
زمین خورده اما نشکسته
اجاره داده شده اما به هیچ قیمتی نفروخته ام!
(خودمانی بگویم،کسی بهایش را نپرداخت تا بفروشم!)
اندیشه هایم جزو حراج نیست
به مناقصه می گذارم ،به بالاترین پیشنهاد!
رام نشدنی نیست
اگر خریدی افسارش را هم ببر
ببند جائی که رم نکند!!
۳.۸k
۰۹ مرداد ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.