Part2درخواستی
Part2
*صبح روز بعد*
ویو ا/ت
صبح زود پاشدم دست و پام خشک شده بود آروم بلند شدم و به دیوار تکیه دادم به گوشیم نگاه کردم و دیدم ساعت ۵ صبحه
ا/ت:عجیبه که تهیونگ پیدام نکرده
ویو تهیونگ
صبح پا شدم ا/ت رو کنار خودم ندیدم پل شدم و رفتم بیرون رو گشتم اونجا هم نبود تازه فهمیدم که فرار کرده
ا/ت:لعنت بهت عوضی *با داد*
ویو تهیونگ
لباس هامو پوشیدم بادیگارد ها رو خبر کردم
تهیونگ:عوضی ها بیایید اینجا *داد*
*بادیگارد ها بدو بدو میاین*
بادیگاردها:بله قربان چی شده؟ *نفس نفس*
تهیونگ:ا/ت فرار کرده تمام سئول رو میگردید تا پیداش کنید زود باشید *داد*
بادیگاردها:بله حتما
ویو تهیونگ
سوار ماشین شدیم و رفتیم
ویو ا/ت
یه کیک داخل کیفم برداشتم و خوردم که دیدم گوشیم زنگ میخوره نوشته بود *لیام*
ا/ت:بله لیام *با دهن پر*
لیام:ا/ت....
*شرط:۱۰ لایک ۵ کامنت:)*
*صبح روز بعد*
ویو ا/ت
صبح زود پاشدم دست و پام خشک شده بود آروم بلند شدم و به دیوار تکیه دادم به گوشیم نگاه کردم و دیدم ساعت ۵ صبحه
ا/ت:عجیبه که تهیونگ پیدام نکرده
ویو تهیونگ
صبح پا شدم ا/ت رو کنار خودم ندیدم پل شدم و رفتم بیرون رو گشتم اونجا هم نبود تازه فهمیدم که فرار کرده
ا/ت:لعنت بهت عوضی *با داد*
ویو تهیونگ
لباس هامو پوشیدم بادیگارد ها رو خبر کردم
تهیونگ:عوضی ها بیایید اینجا *داد*
*بادیگارد ها بدو بدو میاین*
بادیگاردها:بله قربان چی شده؟ *نفس نفس*
تهیونگ:ا/ت فرار کرده تمام سئول رو میگردید تا پیداش کنید زود باشید *داد*
بادیگاردها:بله حتما
ویو تهیونگ
سوار ماشین شدیم و رفتیم
ویو ا/ت
یه کیک داخل کیفم برداشتم و خوردم که دیدم گوشیم زنگ میخوره نوشته بود *لیام*
ا/ت:بله لیام *با دهن پر*
لیام:ا/ت....
*شرط:۱۰ لایک ۵ کامنت:)*
۱۵.۹k
۲۱ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.