فیک نباید اینجوری میشد پارت ۲
که یهو گوشیم زنگ خورد اون بابام بود
(علامت پدر ا/ت پت)
پت:الو دخترم
ا/ت:الو سلام بابا
پت:دختر خاستم بگم که امشب خونه ی من باش می خوام باهات صحبت کنم
ا/ت:باشه بابا پس خدافظ
پت:خدافظ
ا/ت ویو
تو فکر این بودم که بابام چیکارم داره که یادم اومد که میخاستم برم پاساژ رفتم پاساژ لباس خریدم اومدم خونه. آرایشمو پاک کردم رفتم یه چیزی خوردم داشتم تو اینستا میچرخیدم که یه عکس توجهمو جلب کرد
ا/ت ویو
عههعع این همون پسره نیس که زنگموزد اسمش چی بود جومونگ کون جون آهاااا جونگ کوک. تو فکر این بودم که چرا زنگمو زد که یهو برقا رف خاستم برم درستش کنم که خودش درس شد.ساعتمو دیدم ساعت ۷:۳۰ بود.
ا/ت:واییی چقد زود گذشت
فلش یک به خونه ی باباش
ا/ت ویو در خونه بابام رو زدم و رفتم داخل خونه
پت:سلام دخترم
ا/ت:سلام بابا واسه چی گفتین بیام
پت:اومدم باهات راجب خاستگاریت صحبت کنم آخه بعد فوت مادرت خیلی تنها شدی
ا/ت:چ......چی......چرا
پت:چرا نداریم حالا هم برو آماده شو قراره یه پسر بیاد ازت خاستگاری کنه
ا/ت:همی......همین......الان...............
پت:آره برو آماده شوووووووووو
(علامت پدر ا/ت پت)
پت:الو دخترم
ا/ت:الو سلام بابا
پت:دختر خاستم بگم که امشب خونه ی من باش می خوام باهات صحبت کنم
ا/ت:باشه بابا پس خدافظ
پت:خدافظ
ا/ت ویو
تو فکر این بودم که بابام چیکارم داره که یادم اومد که میخاستم برم پاساژ رفتم پاساژ لباس خریدم اومدم خونه. آرایشمو پاک کردم رفتم یه چیزی خوردم داشتم تو اینستا میچرخیدم که یه عکس توجهمو جلب کرد
ا/ت ویو
عههعع این همون پسره نیس که زنگموزد اسمش چی بود جومونگ کون جون آهاااا جونگ کوک. تو فکر این بودم که چرا زنگمو زد که یهو برقا رف خاستم برم درستش کنم که خودش درس شد.ساعتمو دیدم ساعت ۷:۳۰ بود.
ا/ت:واییی چقد زود گذشت
فلش یک به خونه ی باباش
ا/ت ویو در خونه بابام رو زدم و رفتم داخل خونه
پت:سلام دخترم
ا/ت:سلام بابا واسه چی گفتین بیام
پت:اومدم باهات راجب خاستگاریت صحبت کنم آخه بعد فوت مادرت خیلی تنها شدی
ا/ت:چ......چی......چرا
پت:چرا نداریم حالا هم برو آماده شو قراره یه پسر بیاد ازت خاستگاری کنه
ا/ت:همی......همین......الان...............
پت:آره برو آماده شوووووووووو
۱۴.۱k
۲۸ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.