عشق خوناشامی من پارت ۲۹
دلم براتون سوخت ۴۰ لایک زیاد بود ولی حمایت ها بالا بره
ویو ادمین
آروم رفت طرف ا/ت و اون رو انداخت رو کولش و دخترک هم تقلا میکرد اما قدرت اون دربرابر جونگکوک خیلی کم بود
جونگکوک وقتی وارد اتاق شد در اتاق رو کلید کرد که کسی مزاحم نقشهاش نشه( فکر همه جاش رو کرده😂) دخترک رو انداخت رو تخت ا/ت عقب عقب میرفت و جونگکوک هم به ا/ت نزدیک میشد که ا/ت به تاج تخت خورد و جونگکوک فاصلهاش رو با ملکهاش کم کرد و روبهروی صورتش وایستاد و خمار بهش نگاه میکرد
ا/ت: جونگکوک میدونی خیلی دوست دارم
جونگکوک: منم همینطور فرشته
ا/ت: چقد دوسم داری
جونگکوک: اونقد که نمیتونم توصیفش کنم
ا/ت: پس بزاررررر برممممممم(گریه الکی )
جونگکوک: (پوزخند) این کارا دیگه جواب نمیده
ا/ت: جدی(قیافهی کیوت)
جونگکوک: بله
ا/ت: پس چیکار کنم بزاری برم
جونگکوک: باهام همکاری کنی
ا/ت: تو چی(قیافه خنگ)
جونگکوک خندهای برای کیوتی و خنگی پرنسسش کرد و گفت:
جونگکوک: تو نقشهام دیگه
ا/ت: چی نه
جونگکوک: آره
ا/ت: نه
جونگکوک: آره
ا/ت: نههههه
جونگکوک: بحث با تو فایده نداره
جونگکوک اینو گفت و به سمت ل..ب..ای آلبالویی ملکهاش هجوم برد
اصمات(اگه میخواید نخونید)
همین طور که ل..ب..اش رو می..ب..و..س..ی..د اون روی تخت دراز کرد و شروع که به باز کردن دکمه هاش ا/ت هم باهاش همکاری میکرد
جونگکوک: چیکار میکنی
ا/ت: چی
جونگکوک: باید تو هم لباسم رو در بیاری
ا/ت: اوکی فهمیدم ادامه بدیم ( بار اولشه خوب😂)
جونگکوک دوباره شروع به بوسیدنش کرد اما دوباره ا/ت کاری نمیکرد
جونگکوک جدا شد
جونگکوک: چیشد
ا/ت: آخه اگه لباست رو در بیارم بدنت رو میبینم
جونگکوک: اشکال نداره تو در نیاری خودم در میارم
ا/ت: باشه خودم در میارم
جونگکوک کلافه دوباره شروع به بوسیدن ا/ت کرد ا/ت اینبار همکاری میکرد هر دو تاشون لباس هاشون رو درآورده بودن جونگکوک از ا/ت جدا شد و ش..ل..و..ا..ر ا/ت رو هم درآورد و دوباره شروع به ب..و..س..ی..د..ن..ش کرد کم کم از ل..ب..ا..ش جدا شد و همینطور که م..ی..ب..و..س..ی..د به سمت گردنش رفت و کیس مارک های پر رنگی میزاشت پایین تر رفت که به ترقوهی ا/ت رسید اونجا رو هم میب.و.س.ی.د و کیس مارک میزاشت به س.ی.ن.ه های ا/ت که رسید روب خط س.ی.ن.ه.ی ا/ت رو ب.س.ی.د و یکیشون رو کرده بود تو دهنش و میخورد اون یکی رو هم با دستش می مالوند
روی شکم ا/ت ب.س.ه.های خیسی میزاشت که باعث میشد ا/ت تنش به لرزه بیفته ا/ت هم از سر لذت ناله میکرد
جونگکوک باز هم سمت لب های ا/ت رفت و میخوردشون
ویو ا/ت:
دوباره اومد سمت ل.ب.هام و میخوردشون که درستش رو برد سمت پ.و.ص.یم و میمالند ناله هام تو دهنش خفه میشد از ل.ب.هام دل کند و رفت سراغ پ.و.ص.یم و میخورد و گازش میگرفت
ویو ادمین
جونگکوک لیسی به پ.و.صی داغ ا/ت زد و شلوار و ب.ا.ک.س.ر.ه.اش رو با یه حرکت درآورد جونگکوک چون میدونست بار اول ا/ت هست و حتما براش دردناک هست رفت سمت ل.ب.های ا/ت و می.بو.سی.د.شون و ا/ت هم همکاری میکرد که د.ی.ک.ش رو که بخاطر اینکه خیلی تحریک شده بود حسابی بزرگ شده بود رو وارد پ.و.ص.ی تنگ دخترک کرد و آروم ضربه میزد ا/ت اول براش دردناک بود اما کم کم به لذت تبدیل شد و ناله هاش توی دهن جونگکوک خفه میشد
بعد از چند مین هردو ارضا شدن و جونگکوک داخل ا/ت خالی کرد
جونگکوک: خیلی خوب بود بیبی
ا/ت: خودش رو تو بغل جونگکوک قائم کرد
جونگکوک ا/ت رو از تو بغلش آورد بیرون و بهش نگاه کرد که دید داره کریه میکنه
جونگکوک: درد داری
ا/ت: اهم (بغض)
جونگکوک: اشکال نداره الآن میبرمت حموم
جونگکوک ا/ت رو بلند که رو برد طرف حموم آب وان رو پر کرد خودش نشست و ا/ت رو گذاشت تو بغلش و زیر دلش رو ماساژ میداد ا/ت هم سرش رو گذاشت رو سینهی جونگکوک و از خستگی زیاد خوابش برد
جونگکوک وقتی به فرشتهاش نگاه کرد دید با حالت خیلی خوردنی خوابیده آروم بلندش کرد و خودش و ا/ت رو خشک کرد و آورد بیرون یه هودی برای ا/ت پوشید که سردش نشه و دردش بیشتر نشه و ا/ت رو داخل بغلش گرفت و یه بوسه به سرش کرد و خوابید
ادامه دارد
حمایت
حال کردین چقد براتون نوشتم
شرطا
۲۰ کامنت
۲۵ لایک
شرطا رو کمتر کردم شما هم حمایت کنید دیگه
ویو ادمین
آروم رفت طرف ا/ت و اون رو انداخت رو کولش و دخترک هم تقلا میکرد اما قدرت اون دربرابر جونگکوک خیلی کم بود
جونگکوک وقتی وارد اتاق شد در اتاق رو کلید کرد که کسی مزاحم نقشهاش نشه( فکر همه جاش رو کرده😂) دخترک رو انداخت رو تخت ا/ت عقب عقب میرفت و جونگکوک هم به ا/ت نزدیک میشد که ا/ت به تاج تخت خورد و جونگکوک فاصلهاش رو با ملکهاش کم کرد و روبهروی صورتش وایستاد و خمار بهش نگاه میکرد
ا/ت: جونگکوک میدونی خیلی دوست دارم
جونگکوک: منم همینطور فرشته
ا/ت: چقد دوسم داری
جونگکوک: اونقد که نمیتونم توصیفش کنم
ا/ت: پس بزاررررر برممممممم(گریه الکی )
جونگکوک: (پوزخند) این کارا دیگه جواب نمیده
ا/ت: جدی(قیافهی کیوت)
جونگکوک: بله
ا/ت: پس چیکار کنم بزاری برم
جونگکوک: باهام همکاری کنی
ا/ت: تو چی(قیافه خنگ)
جونگکوک خندهای برای کیوتی و خنگی پرنسسش کرد و گفت:
جونگکوک: تو نقشهام دیگه
ا/ت: چی نه
جونگکوک: آره
ا/ت: نه
جونگکوک: آره
ا/ت: نههههه
جونگکوک: بحث با تو فایده نداره
جونگکوک اینو گفت و به سمت ل..ب..ای آلبالویی ملکهاش هجوم برد
اصمات(اگه میخواید نخونید)
همین طور که ل..ب..اش رو می..ب..و..س..ی..د اون روی تخت دراز کرد و شروع که به باز کردن دکمه هاش ا/ت هم باهاش همکاری میکرد
جونگکوک: چیکار میکنی
ا/ت: چی
جونگکوک: باید تو هم لباسم رو در بیاری
ا/ت: اوکی فهمیدم ادامه بدیم ( بار اولشه خوب😂)
جونگکوک دوباره شروع به بوسیدنش کرد اما دوباره ا/ت کاری نمیکرد
جونگکوک جدا شد
جونگکوک: چیشد
ا/ت: آخه اگه لباست رو در بیارم بدنت رو میبینم
جونگکوک: اشکال نداره تو در نیاری خودم در میارم
ا/ت: باشه خودم در میارم
جونگکوک کلافه دوباره شروع به بوسیدن ا/ت کرد ا/ت اینبار همکاری میکرد هر دو تاشون لباس هاشون رو درآورده بودن جونگکوک از ا/ت جدا شد و ش..ل..و..ا..ر ا/ت رو هم درآورد و دوباره شروع به ب..و..س..ی..د..ن..ش کرد کم کم از ل..ب..ا..ش جدا شد و همینطور که م..ی..ب..و..س..ی..د به سمت گردنش رفت و کیس مارک های پر رنگی میزاشت پایین تر رفت که به ترقوهی ا/ت رسید اونجا رو هم میب.و.س.ی.د و کیس مارک میزاشت به س.ی.ن.ه های ا/ت که رسید روب خط س.ی.ن.ه.ی ا/ت رو ب.س.ی.د و یکیشون رو کرده بود تو دهنش و میخورد اون یکی رو هم با دستش می مالوند
روی شکم ا/ت ب.س.ه.های خیسی میزاشت که باعث میشد ا/ت تنش به لرزه بیفته ا/ت هم از سر لذت ناله میکرد
جونگکوک باز هم سمت لب های ا/ت رفت و میخوردشون
ویو ا/ت:
دوباره اومد سمت ل.ب.هام و میخوردشون که درستش رو برد سمت پ.و.ص.یم و میمالند ناله هام تو دهنش خفه میشد از ل.ب.هام دل کند و رفت سراغ پ.و.ص.یم و میخورد و گازش میگرفت
ویو ادمین
جونگکوک لیسی به پ.و.صی داغ ا/ت زد و شلوار و ب.ا.ک.س.ر.ه.اش رو با یه حرکت درآورد جونگکوک چون میدونست بار اول ا/ت هست و حتما براش دردناک هست رفت سمت ل.ب.های ا/ت و می.بو.سی.د.شون و ا/ت هم همکاری میکرد که د.ی.ک.ش رو که بخاطر اینکه خیلی تحریک شده بود حسابی بزرگ شده بود رو وارد پ.و.ص.ی تنگ دخترک کرد و آروم ضربه میزد ا/ت اول براش دردناک بود اما کم کم به لذت تبدیل شد و ناله هاش توی دهن جونگکوک خفه میشد
بعد از چند مین هردو ارضا شدن و جونگکوک داخل ا/ت خالی کرد
جونگکوک: خیلی خوب بود بیبی
ا/ت: خودش رو تو بغل جونگکوک قائم کرد
جونگکوک ا/ت رو از تو بغلش آورد بیرون و بهش نگاه کرد که دید داره کریه میکنه
جونگکوک: درد داری
ا/ت: اهم (بغض)
جونگکوک: اشکال نداره الآن میبرمت حموم
جونگکوک ا/ت رو بلند که رو برد طرف حموم آب وان رو پر کرد خودش نشست و ا/ت رو گذاشت تو بغلش و زیر دلش رو ماساژ میداد ا/ت هم سرش رو گذاشت رو سینهی جونگکوک و از خستگی زیاد خوابش برد
جونگکوک وقتی به فرشتهاش نگاه کرد دید با حالت خیلی خوردنی خوابیده آروم بلندش کرد و خودش و ا/ت رو خشک کرد و آورد بیرون یه هودی برای ا/ت پوشید که سردش نشه و دردش بیشتر نشه و ا/ت رو داخل بغلش گرفت و یه بوسه به سرش کرد و خوابید
ادامه دارد
حمایت
حال کردین چقد براتون نوشتم
شرطا
۲۰ کامنت
۲۵ لایک
شرطا رو کمتر کردم شما هم حمایت کنید دیگه
۶۵.۲k
۱۳ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.