فیک ستارگان درخشان پارت ٣
دخترک به چشمای جیمین زل زد ولی حرفی به زبون نیاورد که دختری که کنارش نشسته بود و اسمش جی هو بود با دستپاچگی گفت
جی هو : اون وکالیست اصلی گروه هست اسمش هانا هست…کیم هانا
جیمین سری تکون داد و گفت
جیمین : من و تو قبلا همدیگر رو ملاقات کردیم
بقیه با تعجب به جیمین خیره شدند که تهیونگ گفت
تهیونگ : واقعا هیونگ ؟!
جیمین : اره…توی فرودگاه وقتی داشتیم میرفتیم پیش پسرا با هم برخورد کردیم
جیمین به چشمای هانا زل زده بود و منتظر بود که هانا هم حرفی برای تأیید حرفش بزنه ولی هانا فقط سری تکون داد جیمین و بقیه اعضای گروه بی تی اس کمی از این سکوت هانا تعجب کرده بودند
بالاخره به سئول رسیدند و راهشون از هم جدا شد ولی کی میدونه شاید تقدیر دوباره اونا رو سر راه هم قرار بده هیچ چیزی رو نمیشه پیش بینی کرد
…..
دخترا از ماشین پیاده شدند و به اطرافشون نگاه کردند که یهو منیجر شون با صدای بلند گفت
منیجر : سوپرایز
دخترا با تعجب داشتن به منیجر شون نگاه می کردند
منجیر : جای خیلی خوبیه نه ؟
جی هو : اوپا تو گفتی ما رو میاری یک جایی که بتونیم در آرامش استراحت کنیم بعد ما رو آوردی به این کمپ مسخره وسط این همه بچه ؟!
منجیر : یا جی هو آنقدر سخت نگیر به این بچه های کیوت نگاه کن
می هی که دید اوضاع داره از کنترل خارج میشه سریع برای عوض کردن بحث گفت
می هی : بیاید وسایل رو برداریم و بریم سمت کلبه ای که برامون آماده شده
…..
می هی از حموم اومد بیرون که دید کنیا داره توی آینه به زخم کنار پهلوش نگاه میکنه می هی صورتش شکل قم گرفت و گفت
می هی : درد میکنه ؟
کنیا که تازه متوجه می هی شده بود با دستپاچگی گفت
کنیا : ن نه
می هی رفت و کنیا رو بغل کرد با صدایی که بغض از توش معلوم بود گفت
می هی : میدونم که چقدر سخته برات وقتی که یاد اتفاقات اون روز می افتی منو ببخش ببخش که اون روز تنهاتون گذاشتم و کنارتون نبودم
کنیا همونطور که گریه می کرد گفت
کنیا : نه اینطوری نیست من خوبم تو نباید خودت رو برای اون اتفاق سرزنش کنی
می هی هم شروع به گریه کرد و میون گریه هایش تکرار می کرد
می هی : ببخشید…ببخشید…
…..
جی هو : آه باورم نمیشه اوپا با خودش چه فکری کرد که ما رو اورد اینجا
می هی : یا آنقدر اونو الکی سرزنش نکن اونم فقط خوبی ما رو خواسته قصد بدی که نداشته میخواسته که اینجوری کمی روحیمون بهتر بشه
کنیا : ولی میگم…
دخترا برگشتند و منتظر به کنیا نگاه کردند
کنیا : اون پسرا…گروه بی تی اس رو میگم خیلی خوشتیپ و جذاب بودن نه
جی هو : آره مخصوصا اون پسر مو زرده ( منظورش جیمین هست )
کنیا آروم زد به شونش و گفت
کنیا : ببینم نکنه عاشقش شدی
جی هو : چی نه بابا فقط…منظورم اینه که…
جی هو به نگاه خیره کنیا نگاه کرد و با کلافگی گفت
جی هو : یا میگم اونجوری که تو فکر می کنی نیست
کنیا خنده ای کرد و گفت
کنیا : میدونم بابا داشتم باهات شوخی می کردم
می هی : ولی به نظرتون امکان داره دوباره با اون پسرا ملاقات کنیم ؟!
کنیا : شاید
دخترا داشتن همینجوری قدم میزدن که صدای چرخ ماشینی رو شنیدند سرشون رو بالا آوردن که دیدن یک ون سفید اون طرف تر پارک شد و هفت تا پسر ازش پیاده شدند
جی هو : امکان نداره…
کنیا : بی تی اس ؟!
اسلاید دو : استایل دخترا در کمپ
اسلاید سه : پارک می هی،٢۵ ساله،لیدر گروه
اسلاید چهار : لی کنیا،٢۶ ساله ( بزرگترین عضو گروه )،رپر اصلی گروه
اسلاید پنج : لی جی هو،٢٣ ساله،رقصنده اصلی گروه
اسلاید شش : کیم هانا،٢٢ ساله ( مگنه گروه )،وکالیست اصلی گروه
شرایط پارت بعد :
۵٠ لایک
۵٠ کامنت
#فیک
#بی_تی_اس#فیک_بی_تی_اس
#جونگ_کوک#فیک_جونگ_کوک
#تهیونگ#فیک_تهیونگ
#جیمین#فیک_جیمین
#جیهوپ#فیک_جیهوپ
#نامجون#فیک_نامجون
#شوگا#فیک_شوگا
#جین#فیک_جین
جی هو : اون وکالیست اصلی گروه هست اسمش هانا هست…کیم هانا
جیمین سری تکون داد و گفت
جیمین : من و تو قبلا همدیگر رو ملاقات کردیم
بقیه با تعجب به جیمین خیره شدند که تهیونگ گفت
تهیونگ : واقعا هیونگ ؟!
جیمین : اره…توی فرودگاه وقتی داشتیم میرفتیم پیش پسرا با هم برخورد کردیم
جیمین به چشمای هانا زل زده بود و منتظر بود که هانا هم حرفی برای تأیید حرفش بزنه ولی هانا فقط سری تکون داد جیمین و بقیه اعضای گروه بی تی اس کمی از این سکوت هانا تعجب کرده بودند
بالاخره به سئول رسیدند و راهشون از هم جدا شد ولی کی میدونه شاید تقدیر دوباره اونا رو سر راه هم قرار بده هیچ چیزی رو نمیشه پیش بینی کرد
…..
دخترا از ماشین پیاده شدند و به اطرافشون نگاه کردند که یهو منیجر شون با صدای بلند گفت
منیجر : سوپرایز
دخترا با تعجب داشتن به منیجر شون نگاه می کردند
منجیر : جای خیلی خوبیه نه ؟
جی هو : اوپا تو گفتی ما رو میاری یک جایی که بتونیم در آرامش استراحت کنیم بعد ما رو آوردی به این کمپ مسخره وسط این همه بچه ؟!
منجیر : یا جی هو آنقدر سخت نگیر به این بچه های کیوت نگاه کن
می هی که دید اوضاع داره از کنترل خارج میشه سریع برای عوض کردن بحث گفت
می هی : بیاید وسایل رو برداریم و بریم سمت کلبه ای که برامون آماده شده
…..
می هی از حموم اومد بیرون که دید کنیا داره توی آینه به زخم کنار پهلوش نگاه میکنه می هی صورتش شکل قم گرفت و گفت
می هی : درد میکنه ؟
کنیا که تازه متوجه می هی شده بود با دستپاچگی گفت
کنیا : ن نه
می هی رفت و کنیا رو بغل کرد با صدایی که بغض از توش معلوم بود گفت
می هی : میدونم که چقدر سخته برات وقتی که یاد اتفاقات اون روز می افتی منو ببخش ببخش که اون روز تنهاتون گذاشتم و کنارتون نبودم
کنیا همونطور که گریه می کرد گفت
کنیا : نه اینطوری نیست من خوبم تو نباید خودت رو برای اون اتفاق سرزنش کنی
می هی هم شروع به گریه کرد و میون گریه هایش تکرار می کرد
می هی : ببخشید…ببخشید…
…..
جی هو : آه باورم نمیشه اوپا با خودش چه فکری کرد که ما رو اورد اینجا
می هی : یا آنقدر اونو الکی سرزنش نکن اونم فقط خوبی ما رو خواسته قصد بدی که نداشته میخواسته که اینجوری کمی روحیمون بهتر بشه
کنیا : ولی میگم…
دخترا برگشتند و منتظر به کنیا نگاه کردند
کنیا : اون پسرا…گروه بی تی اس رو میگم خیلی خوشتیپ و جذاب بودن نه
جی هو : آره مخصوصا اون پسر مو زرده ( منظورش جیمین هست )
کنیا آروم زد به شونش و گفت
کنیا : ببینم نکنه عاشقش شدی
جی هو : چی نه بابا فقط…منظورم اینه که…
جی هو به نگاه خیره کنیا نگاه کرد و با کلافگی گفت
جی هو : یا میگم اونجوری که تو فکر می کنی نیست
کنیا خنده ای کرد و گفت
کنیا : میدونم بابا داشتم باهات شوخی می کردم
می هی : ولی به نظرتون امکان داره دوباره با اون پسرا ملاقات کنیم ؟!
کنیا : شاید
دخترا داشتن همینجوری قدم میزدن که صدای چرخ ماشینی رو شنیدند سرشون رو بالا آوردن که دیدن یک ون سفید اون طرف تر پارک شد و هفت تا پسر ازش پیاده شدند
جی هو : امکان نداره…
کنیا : بی تی اس ؟!
اسلاید دو : استایل دخترا در کمپ
اسلاید سه : پارک می هی،٢۵ ساله،لیدر گروه
اسلاید چهار : لی کنیا،٢۶ ساله ( بزرگترین عضو گروه )،رپر اصلی گروه
اسلاید پنج : لی جی هو،٢٣ ساله،رقصنده اصلی گروه
اسلاید شش : کیم هانا،٢٢ ساله ( مگنه گروه )،وکالیست اصلی گروه
شرایط پارت بعد :
۵٠ لایک
۵٠ کامنت
#فیک
#بی_تی_اس#فیک_بی_تی_اس
#جونگ_کوک#فیک_جونگ_کوک
#تهیونگ#فیک_تهیونگ
#جیمین#فیک_جیمین
#جیهوپ#فیک_جیهوپ
#نامجون#فیک_نامجون
#شوگا#فیک_شوگا
#جین#فیک_جین
۸۲.۲k
۱۳ شهریور ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.