𝕴'𝖒 𝖘𝖔𝖗𝖗𝖞 𝖇𝖆𝖇𝖊..
p17
جیم. کیوت (زیر لب)
ا.ت. چیزی گفتی؟
جیم . نه
ا.ت اوک ولی من شنیدم
جیم . اگه شنیدی چرا سوال کردی
ا.ت. خواستم مطمئن شم
جیم . آها
ویو جیمین
داشتم به موچی خوردن ا.ت نگاه میکردم و با خودم فکر میکردم که چقدر سختی کشیدم و همچی تو دو روز مثل قبل شد بلند شدم و آروم آروم میرفتم سمت ا.ت که متوجهم شد سمتش خم شدم و گفتم....
جیم.بریم بخوابیم
ا.ت . هنوز که کارا تموم نشده که بریم خونه
جیم . خونه نه اتاق مخفی اونجا که هست
ا.ت . آها ...اره ....فکر خوبه بریم
جیم. رفتم سمت آویز لباس و دکمه ظریف و فشار دادم و در باز شد ا.ت که بهم زل زده بود و براید استایل بغل کردم و بردم تو اتاق و رفتم نزدیک کاناپه و ا.ت رو گذاشتم رو زمین و اول خودم خوابیدم و ا.ت رو کشیدم تو بغلم و محکم فشارش دادم و ا.ت هم همینجور غر میزد خندم گرفت و گفتم
جیم. خانم کوچولو کم تر غر بزن و بیشتر سعی کن بخوابی (با خنده)
ا.ت . یاا من کوچولو نیستم
جیم . باشه باشه
ا.ت . ایش چقدر حرف میزنی من خوابم میاد
جیم. من که. ح..
ا.ت ساکت میخوام بخوابم
جیم. باشه کوچولو (با خنده)
چشمامو رو هم گذاشتم و سیاهی .....
(چهار ساعت بعد)
ویو ا.ت
چشمامو باز کردم که با چهره غرق در خواب و کیوت جیمین مواجه شدم چند مین بهش زل زدم بعد ناخداگاه رفتم سمت لباش و سطحی بوسیدمشون که دیدم چشماماشو باز کرد هول شدم چشمامو بستم و خودمو به خواب زدم که دیدم جیمین داره میخنده آروم چشمامو باز کردم و گفتم
ا.ت . یااا به چی میخندی
جیم. به کیوت بودن تو
ا.ت . ایششش ساعت چنده حالا
جیم . یا مسیح چهار ساعته خوابیم
ا.ت. چی چهار ساعت(با تعجب)
جیم اره خیلی خوابیدیم همه کارا مونده
ا.ت . اره بریم دیگه
جیم بریم
ویو. راوی
اینا بلند شدن رفتن و همه کاراشونو انجام دادنو و جیمین ا.ت رو رسوند خونه و اینا خوابیدن
(فلش بک دو ماه بعد )
تو این دو ماه ا.ت و جیمین بیشتر عاشق هم شدن قراره امروز بذن به خانواده هاشون بگن
ا.ت. وای جیمین من خیلی استرس دارم
جیم . واسه چی عزیزم استرس نداره
ا.ت . اگه قبول نکنن چی
جیم . اگه قبول نکنن ما کار خودمون میکنیم میریم پاریس اونجا باهم ازدواج میکنیم
ا.ت........
جیم. کیوت (زیر لب)
ا.ت. چیزی گفتی؟
جیم . نه
ا.ت اوک ولی من شنیدم
جیم . اگه شنیدی چرا سوال کردی
ا.ت. خواستم مطمئن شم
جیم . آها
ویو جیمین
داشتم به موچی خوردن ا.ت نگاه میکردم و با خودم فکر میکردم که چقدر سختی کشیدم و همچی تو دو روز مثل قبل شد بلند شدم و آروم آروم میرفتم سمت ا.ت که متوجهم شد سمتش خم شدم و گفتم....
جیم.بریم بخوابیم
ا.ت . هنوز که کارا تموم نشده که بریم خونه
جیم . خونه نه اتاق مخفی اونجا که هست
ا.ت . آها ...اره ....فکر خوبه بریم
جیم. رفتم سمت آویز لباس و دکمه ظریف و فشار دادم و در باز شد ا.ت که بهم زل زده بود و براید استایل بغل کردم و بردم تو اتاق و رفتم نزدیک کاناپه و ا.ت رو گذاشتم رو زمین و اول خودم خوابیدم و ا.ت رو کشیدم تو بغلم و محکم فشارش دادم و ا.ت هم همینجور غر میزد خندم گرفت و گفتم
جیم. خانم کوچولو کم تر غر بزن و بیشتر سعی کن بخوابی (با خنده)
ا.ت . یاا من کوچولو نیستم
جیم . باشه باشه
ا.ت . ایش چقدر حرف میزنی من خوابم میاد
جیم. من که. ح..
ا.ت ساکت میخوام بخوابم
جیم. باشه کوچولو (با خنده)
چشمامو رو هم گذاشتم و سیاهی .....
(چهار ساعت بعد)
ویو ا.ت
چشمامو باز کردم که با چهره غرق در خواب و کیوت جیمین مواجه شدم چند مین بهش زل زدم بعد ناخداگاه رفتم سمت لباش و سطحی بوسیدمشون که دیدم چشماماشو باز کرد هول شدم چشمامو بستم و خودمو به خواب زدم که دیدم جیمین داره میخنده آروم چشمامو باز کردم و گفتم
ا.ت . یااا به چی میخندی
جیم. به کیوت بودن تو
ا.ت . ایششش ساعت چنده حالا
جیم . یا مسیح چهار ساعته خوابیم
ا.ت. چی چهار ساعت(با تعجب)
جیم اره خیلی خوابیدیم همه کارا مونده
ا.ت . اره بریم دیگه
جیم بریم
ویو. راوی
اینا بلند شدن رفتن و همه کاراشونو انجام دادنو و جیمین ا.ت رو رسوند خونه و اینا خوابیدن
(فلش بک دو ماه بعد )
تو این دو ماه ا.ت و جیمین بیشتر عاشق هم شدن قراره امروز بذن به خانواده هاشون بگن
ا.ت. وای جیمین من خیلی استرس دارم
جیم . واسه چی عزیزم استرس نداره
ا.ت . اگه قبول نکنن چی
جیم . اگه قبول نکنن ما کار خودمون میکنیم میریم پاریس اونجا باهم ازدواج میکنیم
ا.ت........
۶.۲k
۳۱ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.