هتل ماه🏨🌙
هتل ماه🏨🌙
part:⁴
۴ هفته بعد
آقای کیم:هوسوک کجایی پس دیر شده...بیونگ هو هم نیست صندوق خالیه!
جیهوپ:الان میام..باور کنید تو ترافیک گیر کردم
آقای کیم:زود تر بیا وگرنه مدیر لی ما رو میفرسته اون دنیا
جیهوپ:چشم
ویو جیهوپ
تو این چند هفته بار ها از ترس سکته زدم ولی خب
کم کم عادت کردم
اون ها با اینکه مرده بودن احساساتشون زنده بود
آقای لی گفته بود اگر بتونم صندوق دار خوبی باشم و کارم خوب باشه من رو سر خدمتکار میکنه
ولی امروز جدی خیلی دیرم شده بود و از همه بدتر امروز روز خیلی شلوغ شده بود
این پسره بیونگ هو هم نبود جای من وایسته
هوففففف
بعد از چند دقیقه بالاخره رسیدم
از تاکسی پیاده شدم و رفتم داخل هتل
آقای کیم:زود برو پیش مدیر لی کارت داره!
جیهوپ:چیکارم داره؟
آقای کیم:نمیدونم زودتر برو دیگه
تقی به در زدم
منتظر بودم اجازه بده وارد اتاق شم
آقای لی:بیا تو
وارد اتاق شدم،عصبی بود
اصلا اجازه نداد صحبت کنم گفت:
آقای لی:از صبحه کدوم گوری بودی(عصبی)
جیهوپ :آقای لی باور کنید ترافیک بود..خوابگاه من وسط شهره و اونجا هم خیلی شلوغه
آقای لی:خب چرا خوابگاه ات رو عوض نمیکنی
جیهوپ:یااا آقای لی من اونجا زندگي میکنم
آقای لی:به هر حال،میخواستم بهت بگم کار ات تو چند وقت بد نبود...میتونی برای مدت کمی سر خدمتکار باشی ولی....ببینم اشتباهی کردی از دوباره بر میگردی سر جات!
جیهوپ:چشم(لبخند)
________________________________
از اینکه جلوی این همه خدمتکار وایستادم یکم مضطرب شده بودم!
آقای لی:خب از این به بعد جیهوپ سر خدمتکاره ولی اول باید خدمات یک نفر از مهمون ها رو بده تا ازش مطمئن بشیم...حرف دیگه ای هم نشنوم
خدمتکار ها: چشم قربان
آقای کیم بغلم وایستاده بود
و خانوم مین جلوم بود
خانوم مین:الان من باور کنم پسری که خودم بزرگ کردم شده سر خدمتکار این هتل و مقام اش از من بیشتره
جیهوپ:یااااا خانوم مین اینجوری نگید شما برای اینجا از همه مهم تر هستید
خانوم مین:میدونی با اینکه این همه قد کشیدی هنوز برای من یه پسر کوچولوی ۴ ساله هستی
جیهوپ:ایگو(لبخند)
آقای کیم:احساس میکنم من اینجا اضافه ام!
خانوم مین:آره اضافه ای برو کارهات رو انجام بده
آقای کیم:هوففف
خانوم مین:خب بزار یه راهنمایی کوچیک بکنم،اول باید یکی از مهمون ها رو به دل خواه انتخاب کنی بعد از اینکه انتخاب کردی تا چند وقت بهش خدمات بدی بعدش میشی سر خدمت کار
جیهوپ:اوکی،صندوق رو کی اداره میکنه
خانوم مین:بیونگ هو!
جیهوپ:اه اوکی
ادامه دارد....
شرط
لایک:۲۲
کامنت:۱۵
بابت تاخیر واقعا متاسفم
۱ مهر امتحان دارم و زیاد وقت نمیشه
قول میدم براتون بعدا جبران کنم
راستی ۶۰۰ تایی مبارک🥲
part:⁴
۴ هفته بعد
آقای کیم:هوسوک کجایی پس دیر شده...بیونگ هو هم نیست صندوق خالیه!
جیهوپ:الان میام..باور کنید تو ترافیک گیر کردم
آقای کیم:زود تر بیا وگرنه مدیر لی ما رو میفرسته اون دنیا
جیهوپ:چشم
ویو جیهوپ
تو این چند هفته بار ها از ترس سکته زدم ولی خب
کم کم عادت کردم
اون ها با اینکه مرده بودن احساساتشون زنده بود
آقای لی گفته بود اگر بتونم صندوق دار خوبی باشم و کارم خوب باشه من رو سر خدمتکار میکنه
ولی امروز جدی خیلی دیرم شده بود و از همه بدتر امروز روز خیلی شلوغ شده بود
این پسره بیونگ هو هم نبود جای من وایسته
هوففففف
بعد از چند دقیقه بالاخره رسیدم
از تاکسی پیاده شدم و رفتم داخل هتل
آقای کیم:زود برو پیش مدیر لی کارت داره!
جیهوپ:چیکارم داره؟
آقای کیم:نمیدونم زودتر برو دیگه
تقی به در زدم
منتظر بودم اجازه بده وارد اتاق شم
آقای لی:بیا تو
وارد اتاق شدم،عصبی بود
اصلا اجازه نداد صحبت کنم گفت:
آقای لی:از صبحه کدوم گوری بودی(عصبی)
جیهوپ :آقای لی باور کنید ترافیک بود..خوابگاه من وسط شهره و اونجا هم خیلی شلوغه
آقای لی:خب چرا خوابگاه ات رو عوض نمیکنی
جیهوپ:یااا آقای لی من اونجا زندگي میکنم
آقای لی:به هر حال،میخواستم بهت بگم کار ات تو چند وقت بد نبود...میتونی برای مدت کمی سر خدمتکار باشی ولی....ببینم اشتباهی کردی از دوباره بر میگردی سر جات!
جیهوپ:چشم(لبخند)
________________________________
از اینکه جلوی این همه خدمتکار وایستادم یکم مضطرب شده بودم!
آقای لی:خب از این به بعد جیهوپ سر خدمتکاره ولی اول باید خدمات یک نفر از مهمون ها رو بده تا ازش مطمئن بشیم...حرف دیگه ای هم نشنوم
خدمتکار ها: چشم قربان
آقای کیم بغلم وایستاده بود
و خانوم مین جلوم بود
خانوم مین:الان من باور کنم پسری که خودم بزرگ کردم شده سر خدمتکار این هتل و مقام اش از من بیشتره
جیهوپ:یااااا خانوم مین اینجوری نگید شما برای اینجا از همه مهم تر هستید
خانوم مین:میدونی با اینکه این همه قد کشیدی هنوز برای من یه پسر کوچولوی ۴ ساله هستی
جیهوپ:ایگو(لبخند)
آقای کیم:احساس میکنم من اینجا اضافه ام!
خانوم مین:آره اضافه ای برو کارهات رو انجام بده
آقای کیم:هوففف
خانوم مین:خب بزار یه راهنمایی کوچیک بکنم،اول باید یکی از مهمون ها رو به دل خواه انتخاب کنی بعد از اینکه انتخاب کردی تا چند وقت بهش خدمات بدی بعدش میشی سر خدمت کار
جیهوپ:اوکی،صندوق رو کی اداره میکنه
خانوم مین:بیونگ هو!
جیهوپ:اه اوکی
ادامه دارد....
شرط
لایک:۲۲
کامنت:۱۵
بابت تاخیر واقعا متاسفم
۱ مهر امتحان دارم و زیاد وقت نمیشه
قول میدم براتون بعدا جبران کنم
راستی ۶۰۰ تایی مبارک🥲
۸.۹k
۲۸ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.