𝑃𝑎𝑟𝑡¹
𝑃𝑎𝑟𝑡¹
ویو ا.ت
با صدای الارم از خواب بیدار شدم.
ساعت ۶ صبح رو نشون میداد. از جام بلند شدم و رفتم سمت دست شویی کارای مربوطه رو کردم و بعد حاظر شدم خونه انقد ریخت و پاش بود که انگار بمب ترکیده بود.گوشیم زنگ خورد.عععهههه گومیه که
(گومی&ا.ت*)
&چطوری توله سگ
*عالی تو چطوری پدصگ
&هوم منم خوبم
*خب
&گاو نمیفهمی یه ساعته منتظرتم
*عه وا مگه ساعت چنده
7:30&
*شت الان میام
(گومی دوست صمیمیه ا.ت هست)
&من شدم راننده شخصیه خانوم
*گگگگگگ
&گگگگگگگگگگ
*برو دیگه دیرم شددددد
😐😑&
.........
(علامت منشی@)
@شب با کی خوابیدی که انقد دیر کردی هاا
*حرف دهنتو بفهم
@به تو هیچ ربطی نداره
هی من میخوام چیزی نگم هی این نمیزاره(تو دلش)
*تو رو با غذات تنها میزارم
و با عشوه ای رفتم سمت اتاق استراحت و لباسامو با لباسای خدمتکاری عوض کردم و رفتم طی و سطل ابو برداشتمو رفتم سمت سالن.من تو یه شرکت کار میکنم و نظافتچی هستم.
داشتم کارمو میکردم و زمینو طی میزدم که یهو
......
اسلاید بعد لباس ا.ت
هاهاها خماری🗿✨
#فن_فیک#بی_تی_اس#فیک#bts#
ویو ا.ت
با صدای الارم از خواب بیدار شدم.
ساعت ۶ صبح رو نشون میداد. از جام بلند شدم و رفتم سمت دست شویی کارای مربوطه رو کردم و بعد حاظر شدم خونه انقد ریخت و پاش بود که انگار بمب ترکیده بود.گوشیم زنگ خورد.عععهههه گومیه که
(گومی&ا.ت*)
&چطوری توله سگ
*عالی تو چطوری پدصگ
&هوم منم خوبم
*خب
&گاو نمیفهمی یه ساعته منتظرتم
*عه وا مگه ساعت چنده
7:30&
*شت الان میام
(گومی دوست صمیمیه ا.ت هست)
&من شدم راننده شخصیه خانوم
*گگگگگگ
&گگگگگگگگگگ
*برو دیگه دیرم شددددد
😐😑&
.........
(علامت منشی@)
@شب با کی خوابیدی که انقد دیر کردی هاا
*حرف دهنتو بفهم
@به تو هیچ ربطی نداره
هی من میخوام چیزی نگم هی این نمیزاره(تو دلش)
*تو رو با غذات تنها میزارم
و با عشوه ای رفتم سمت اتاق استراحت و لباسامو با لباسای خدمتکاری عوض کردم و رفتم طی و سطل ابو برداشتمو رفتم سمت سالن.من تو یه شرکت کار میکنم و نظافتچی هستم.
داشتم کارمو میکردم و زمینو طی میزدم که یهو
......
اسلاید بعد لباس ا.ت
هاهاها خماری🗿✨
#فن_فیک#بی_تی_اس#فیک#bts#
۶.۲k
۰۴ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.