𝐀𝐥𝐨𝐧𝐞 𝐢𝐧 𝐒𝐞𝐨𝐮𝐥 فصل ۳ پارت ۱۰
از خواب بیدار شدم و صورتمو شستم لباسامو عوض کردم صبحونه نخوردم کیفمو برداشتم و از خونه در شدم بیرون سوار اسانسور شدم و راهی مدرسه شدم
خیلی خابم میومد و حالم خوب نبود زیاد خسته بودم کسل بودم
هوک شی توی راه بود ولی من نگاش نکردم چون حالم زیاد خوب نبود سر درد شدم
هوک_سلام ا.ت......حالت خوبه؟
_نه نیستم حال ندارم
هوک_خ.خوبی؟حالت خوبه چرا اینجوریی؟
_حال ندارم هوک شی سرم درد میکنه
هوک_مریض شدی؟بریم دکتر؟
_نه خوبم نیازی به رفتن نیست
هوک_حالت خوب نیست نمیتونی رو پات وایستی.......ا.تتتتتتتت
بعد از داد زدن هوک شی دیگع چیزی نفهمیدم
چشامو باز کردم با سقف سفید روبه رو شدم یک بوی الکل پیچیده بود توی اتاق
دستم رو نگاه کردم سرم بهش وصب شد که یک لوله ی باریک به بالای سرم ختم میشد
کسی پیشم نبود یکم جا به جا شدم رو تخت که یهو در باز شد و هوک شی توی چارچوب در ظاهر شد با یک پلاستیک توی دستش اومد تو درو بست
هوک_بیدار شدی؟داری گرفتم برات دکتر گفت مرخصی حالت خوبه؟
_ح.حالم خوبه چرا منو اوردی دکتر؟گفتم که حالم خوبه
هوک_حالت خوبه؟توی راه از هوش رفتی مدرسه هم نتونستیم بریم چجوری میتونی بیخیال باشی؟
_ا.از حال رفتم؟
هوک_اره
_خب حالا که بهترم بریم مدرسه اصلا حال و هوای اینجارو دوست ندارم
اوک_باشه بیا کمکت کنم
از زیر بغلم گرفت و بلندم کرد کیفم و برداشتم و از بیمارستان در شدیم با تاکسی رفتیم جلوی مدرسه
رفتیم داخل مدرسه جلوی در کلاس در زد هوک شی
معلم_بفرمایین
هوک درو باز کرد که معلم یهو جا خورد
هوک_ببخشید معلم
معلم_شما دوتا چرا الان تشریف میارین؟خانم ا.ت حالتون خوبه؟
هوک_اقا ببخشید ا.ت حالش بد شد توی راه رفتیم بیمارستان دیر شد
معلم_باشه انشالله بهتر بشین خانم ا.ت برین سر جاتون
_ممنون
نشستم پیش سوآ و کتابمو در اوردم
سوآ_اونی حالت خوبه؟چیشده
_زنگ تفریح میگم
سوآ_ولی.....
سونهی_سوآ ول کن دیگه بزار یکم حالش خوب شه اصرار نکن
سوآ_باشه
خلاصه کلاس با بی حوصلگی تموم شد و زنگ خورد سوآ و سونهی اومدن سراغم
_خب از خواب پا شدم کلا حالم بد بود سر درد داشتم و بی حال بودم بعد توی راه که با هوک شی میام.....
سوآ و سونهی_تو با هوک شی میایییییی؟
چرا به ما نگفتیییییی
_خب این که چیز خاصی نیست
سوآ_تو با خوشتیپ ترین پسر مدرسه میای مدرسه خاص نیست اونوخ؟
_خب همسایه ایم تازه با خواهرش و مامانش هم رفت و امد زیادی داریم
سونهی_چه جالب خاله شین خیلی مهربونه همیشه با همه زود گرم میگیره
_اره زن خوبی عه
توی همون موقع هوک شی اومد بینمون
پلاستیک رو گذاشت جلوم و رفت
_یاااا این چیه؟با تواممم
واستاد ولی برنگشت
هوک_داروهاته هر روز بخورشون تا بهتر شی
_عاوو ممنونم حتما میخورمشون
بعد دوباره رفت
اون روز رو برگشتم خونه خیلی خسته شدم............
خیلی خابم میومد و حالم خوب نبود زیاد خسته بودم کسل بودم
هوک شی توی راه بود ولی من نگاش نکردم چون حالم زیاد خوب نبود سر درد شدم
هوک_سلام ا.ت......حالت خوبه؟
_نه نیستم حال ندارم
هوک_خ.خوبی؟حالت خوبه چرا اینجوریی؟
_حال ندارم هوک شی سرم درد میکنه
هوک_مریض شدی؟بریم دکتر؟
_نه خوبم نیازی به رفتن نیست
هوک_حالت خوب نیست نمیتونی رو پات وایستی.......ا.تتتتتتتت
بعد از داد زدن هوک شی دیگع چیزی نفهمیدم
چشامو باز کردم با سقف سفید روبه رو شدم یک بوی الکل پیچیده بود توی اتاق
دستم رو نگاه کردم سرم بهش وصب شد که یک لوله ی باریک به بالای سرم ختم میشد
کسی پیشم نبود یکم جا به جا شدم رو تخت که یهو در باز شد و هوک شی توی چارچوب در ظاهر شد با یک پلاستیک توی دستش اومد تو درو بست
هوک_بیدار شدی؟داری گرفتم برات دکتر گفت مرخصی حالت خوبه؟
_ح.حالم خوبه چرا منو اوردی دکتر؟گفتم که حالم خوبه
هوک_حالت خوبه؟توی راه از هوش رفتی مدرسه هم نتونستیم بریم چجوری میتونی بیخیال باشی؟
_ا.از حال رفتم؟
هوک_اره
_خب حالا که بهترم بریم مدرسه اصلا حال و هوای اینجارو دوست ندارم
اوک_باشه بیا کمکت کنم
از زیر بغلم گرفت و بلندم کرد کیفم و برداشتم و از بیمارستان در شدیم با تاکسی رفتیم جلوی مدرسه
رفتیم داخل مدرسه جلوی در کلاس در زد هوک شی
معلم_بفرمایین
هوک درو باز کرد که معلم یهو جا خورد
هوک_ببخشید معلم
معلم_شما دوتا چرا الان تشریف میارین؟خانم ا.ت حالتون خوبه؟
هوک_اقا ببخشید ا.ت حالش بد شد توی راه رفتیم بیمارستان دیر شد
معلم_باشه انشالله بهتر بشین خانم ا.ت برین سر جاتون
_ممنون
نشستم پیش سوآ و کتابمو در اوردم
سوآ_اونی حالت خوبه؟چیشده
_زنگ تفریح میگم
سوآ_ولی.....
سونهی_سوآ ول کن دیگه بزار یکم حالش خوب شه اصرار نکن
سوآ_باشه
خلاصه کلاس با بی حوصلگی تموم شد و زنگ خورد سوآ و سونهی اومدن سراغم
_خب از خواب پا شدم کلا حالم بد بود سر درد داشتم و بی حال بودم بعد توی راه که با هوک شی میام.....
سوآ و سونهی_تو با هوک شی میایییییی؟
چرا به ما نگفتیییییی
_خب این که چیز خاصی نیست
سوآ_تو با خوشتیپ ترین پسر مدرسه میای مدرسه خاص نیست اونوخ؟
_خب همسایه ایم تازه با خواهرش و مامانش هم رفت و امد زیادی داریم
سونهی_چه جالب خاله شین خیلی مهربونه همیشه با همه زود گرم میگیره
_اره زن خوبی عه
توی همون موقع هوک شی اومد بینمون
پلاستیک رو گذاشت جلوم و رفت
_یاااا این چیه؟با تواممم
واستاد ولی برنگشت
هوک_داروهاته هر روز بخورشون تا بهتر شی
_عاوو ممنونم حتما میخورمشون
بعد دوباره رفت
اون روز رو برگشتم خونه خیلی خسته شدم............
۱۰.۵k
۰۷ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.