پارت هفتم رز سیاه
#پارتهفتم #رزسیاه
لیلی- از وقتی به کوک گفتم که چه حسی بهش دارم احساس سبکی و راحتی دارم-
کوک- از وقتی فهمیدم که لیلی هم عاشقمه حس امید و سرزندگی بهم دست داده-
نگاه بهت-میگم....میخوای بریم و شام بخوریم؟! نودل داریم آبمیوهی آلبالو!لیلی- آره بریم!
جیمین- توی دلم کلی با خودم حرف میزنم و ذوق دارم..براشون خیلی خوشحالم! اونا لیاقت این عشقو دارن!- لیلی و کوک باهم میان بیرون و میشینن سر میز- جین- غذا حاضره پسرا و البته یه خانم جذاب! میزارم رو میز- لیلی- سرخ میشم- ممنون جین.. یه نودل برمیدارم- میخورم- تهیونگ- همش با دستم ور میرم- سعی میکنم به لیلی توجه نکنم-
جیمین - ذوق- خودمو کنترل میکنم- کوک- بچه..فردا کنسرت داریم درسته؟! نامجون- آره.. و فردا قراره همه هنر لیلی رو ببینن! لیلی- ذوق- بله..قراره نتیجه این همه تلاشم رو ببینن!
بعد از ۱ ساعت شام تموم میشه و همه میریم سمت اتاقهامون- کوک- شب بخیر بانو! پیشونیت رو میبوسم- میرم تو اتاقم و میخوابم- لیلی- میرم میخوابم- فردا صبح بیدار میشیم صبحونه میخوریم و پسرا دنس هاشون رو تمرین میکنن- ساعت میشه چهار بعد از ظهر - پسرا میرن دوش میگیرن و ازم میخوان که موهاشون رو درست کنم-
دونه دونه موهاشون رو درست میکنم و براشون لباس انتخاب میکنم- راه میوفتیم به سمت کنسرت- ساعت پنج شروع میکنم توی پشت صحنه میکاپ هاشون رو انجام میدم و ساعت ۶ میرن رو صحنه- ساعت ۱۰ شب تموم میشه و خسته و کوفته روی زمین ولو میشن- پیششون دراز میکشم- خسته نباشید پسرا! شماها عالی بودید! نامجون و جین- به لطف تو انقد زیبا شدیم و رو صحنه درخشیدیم!لیلی- سرخ سرخ میشم- امشب شام با من و قراره اون مهمونی که قرار بود بگیریم و برگزار کنیم! میخندم- کوک- خوبه..پس من و لیلی و جیمین میریم خرید !
بعد از کنسرت با ماشین کوک میریم خرید-
بعد از خرید میایم خونه و من غذا و دسر رو درست میکنم- میرم و لباس میپوشم- موهام رو باز میزارم و میام پیش پسرا- همشون محو من شده بودند..داشتم از خجالت آب میشدم-
و....
(عکس دوم استایل لیلیه)
لیلی- از وقتی به کوک گفتم که چه حسی بهش دارم احساس سبکی و راحتی دارم-
کوک- از وقتی فهمیدم که لیلی هم عاشقمه حس امید و سرزندگی بهم دست داده-
نگاه بهت-میگم....میخوای بریم و شام بخوریم؟! نودل داریم آبمیوهی آلبالو!لیلی- آره بریم!
جیمین- توی دلم کلی با خودم حرف میزنم و ذوق دارم..براشون خیلی خوشحالم! اونا لیاقت این عشقو دارن!- لیلی و کوک باهم میان بیرون و میشینن سر میز- جین- غذا حاضره پسرا و البته یه خانم جذاب! میزارم رو میز- لیلی- سرخ میشم- ممنون جین.. یه نودل برمیدارم- میخورم- تهیونگ- همش با دستم ور میرم- سعی میکنم به لیلی توجه نکنم-
جیمین - ذوق- خودمو کنترل میکنم- کوک- بچه..فردا کنسرت داریم درسته؟! نامجون- آره.. و فردا قراره همه هنر لیلی رو ببینن! لیلی- ذوق- بله..قراره نتیجه این همه تلاشم رو ببینن!
بعد از ۱ ساعت شام تموم میشه و همه میریم سمت اتاقهامون- کوک- شب بخیر بانو! پیشونیت رو میبوسم- میرم تو اتاقم و میخوابم- لیلی- میرم میخوابم- فردا صبح بیدار میشیم صبحونه میخوریم و پسرا دنس هاشون رو تمرین میکنن- ساعت میشه چهار بعد از ظهر - پسرا میرن دوش میگیرن و ازم میخوان که موهاشون رو درست کنم-
دونه دونه موهاشون رو درست میکنم و براشون لباس انتخاب میکنم- راه میوفتیم به سمت کنسرت- ساعت پنج شروع میکنم توی پشت صحنه میکاپ هاشون رو انجام میدم و ساعت ۶ میرن رو صحنه- ساعت ۱۰ شب تموم میشه و خسته و کوفته روی زمین ولو میشن- پیششون دراز میکشم- خسته نباشید پسرا! شماها عالی بودید! نامجون و جین- به لطف تو انقد زیبا شدیم و رو صحنه درخشیدیم!لیلی- سرخ سرخ میشم- امشب شام با من و قراره اون مهمونی که قرار بود بگیریم و برگزار کنیم! میخندم- کوک- خوبه..پس من و لیلی و جیمین میریم خرید !
بعد از کنسرت با ماشین کوک میریم خرید-
بعد از خرید میایم خونه و من غذا و دسر رو درست میکنم- میرم و لباس میپوشم- موهام رو باز میزارم و میام پیش پسرا- همشون محو من شده بودند..داشتم از خجالت آب میشدم-
و....
(عکس دوم استایل لیلیه)
۱.۱k
۲۰ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.