حمایت کنین وگرنه از ویس میرم
پارت ⁴
خم شدم که اب بخورم،روی زانوهام نشستم و سرم رو به طرف اب بردم،چون زانوهام نزدیک اب بود اون قسمت لغزنده شده بود و زانوهام سرخورد و افتادم تو چشمه،همه جام خیس شد،اومدم بیرون..خیس خیس بودم،مثل موش ابکشیده
ابش خنک بود،باد سردی هم وزید و من میلرزیدم از سرما،رفتم سمت ماشین،تهیونگ خابش برده بود،یونتان هم پیش تهیونگ خاب بود،از تو ماشین یه تیشرت برداشتم و پوشیدم،شلوارم خیس خیس بود و منم کاری نمیتونستم کنم،چون شلوار نیورده بودم،اونجا معمولا کسی نمیرفت،یعنی هیچکس اونجا رفت و امد نداشت،من اونور ماشین بودم و تهیونگم اونور،شلوارمو در اوردم و تا حدی ک میتونستم ابش رو خارج کردم،دوباره پوشیدمش،موهامم خیس بود،با تیشرتم خشکش کردم،اما هنوز خیس بودم،رفتم که بشینم دیدم ناتا نیس،به کل ناتارو یادم رفته بود
+وااایی ناتاا(داد)
-چیه ا.ت؟
بدو بدو رفتم اونجا که ناتا بود،نبودش دلم هری ریخت،اگ گم شده باشه یا اسیبی بهش رسیده باشه چی؟؟
اون دور و اطراف رو کلی گشتم اما خبری از ناتا نبودد
وای حالا چیکار کنم
کلی گشتم تا غروب شد،صدای تهیونگو از پشتم شنیدم
-ا.ت،ناتا کجاست؟؟؟
سریع به سمت تهیونگ دور خوردم و با چشمای اشکی گفتم
+م..من.. من..نم...ی...دو...نم
-یعنی چی؟مگه با تو نبود؟
+چ..چرا بود،بهش گفتم بمون اینجا تا من برم ببینم صدای اب از کجا میاد،رفتم دیدم ی چشمه هس(اشکاش میریزن)خم شدم که زانو هام سر خوردن و افتادم تو اب(گریش میگیره)او..اومدم برم..خودمو خشک کنم..که نا.تا رو....یادم رفت اومدم دیدم نیست همه جارو هم گشتم(گریه شدید)
-ای واییی،ناتااا(داد)
-ناتا کجاایی(داد)
برای پارت بعد ۲۲ لایک..
چالش↓
اگه یه روز از خواب بیدار شید و ببینید تو مریخ هستین و یه ادم فضایی بالای سرتونه چیکار میکنین؟
تو کامنتا بهم بگین
خم شدم که اب بخورم،روی زانوهام نشستم و سرم رو به طرف اب بردم،چون زانوهام نزدیک اب بود اون قسمت لغزنده شده بود و زانوهام سرخورد و افتادم تو چشمه،همه جام خیس شد،اومدم بیرون..خیس خیس بودم،مثل موش ابکشیده
ابش خنک بود،باد سردی هم وزید و من میلرزیدم از سرما،رفتم سمت ماشین،تهیونگ خابش برده بود،یونتان هم پیش تهیونگ خاب بود،از تو ماشین یه تیشرت برداشتم و پوشیدم،شلوارم خیس خیس بود و منم کاری نمیتونستم کنم،چون شلوار نیورده بودم،اونجا معمولا کسی نمیرفت،یعنی هیچکس اونجا رفت و امد نداشت،من اونور ماشین بودم و تهیونگم اونور،شلوارمو در اوردم و تا حدی ک میتونستم ابش رو خارج کردم،دوباره پوشیدمش،موهامم خیس بود،با تیشرتم خشکش کردم،اما هنوز خیس بودم،رفتم که بشینم دیدم ناتا نیس،به کل ناتارو یادم رفته بود
+وااایی ناتاا(داد)
-چیه ا.ت؟
بدو بدو رفتم اونجا که ناتا بود،نبودش دلم هری ریخت،اگ گم شده باشه یا اسیبی بهش رسیده باشه چی؟؟
اون دور و اطراف رو کلی گشتم اما خبری از ناتا نبودد
وای حالا چیکار کنم
کلی گشتم تا غروب شد،صدای تهیونگو از پشتم شنیدم
-ا.ت،ناتا کجاست؟؟؟
سریع به سمت تهیونگ دور خوردم و با چشمای اشکی گفتم
+م..من.. من..نم...ی...دو...نم
-یعنی چی؟مگه با تو نبود؟
+چ..چرا بود،بهش گفتم بمون اینجا تا من برم ببینم صدای اب از کجا میاد،رفتم دیدم ی چشمه هس(اشکاش میریزن)خم شدم که زانو هام سر خوردن و افتادم تو اب(گریش میگیره)او..اومدم برم..خودمو خشک کنم..که نا.تا رو....یادم رفت اومدم دیدم نیست همه جارو هم گشتم(گریه شدید)
-ای واییی،ناتااا(داد)
-ناتا کجاایی(داد)
برای پارت بعد ۲۲ لایک..
چالش↓
اگه یه روز از خواب بیدار شید و ببینید تو مریخ هستین و یه ادم فضایی بالای سرتونه چیکار میکنین؟
تو کامنتا بهم بگین
۱۰.۰k
۰۳ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.