سلام گوگولیااااا اومدم براپارته بعدددد
سلام گوگولیااااا اومدم براپارته بعدددد
پارت۲۸
—یک دقیقه دیگه اماده میبینمت
&گگگگگ
ویوا.ت
یه پالتو کرمی نسبتا بلند زیرش یه کاپ پوشیدم و شلوار نسبةا لش پوشیدم موهامو باز گذاشتم رفتم پیشش تا بریم بیرون
&اهمممم.....(بلندترمیگه)..اهممممم
—دردددد بیا دیگهههه
&کر
—چی؟؟؟
&هیچچچچ
میرن و میان
&اخجون لباس مشکیییی من میرم اماده شممم
—اوففف ازدسته اینننن...چون الان اون لباسو گرفته میخواد بیادددد
&اخجونمی جونننننننن....چقد گشنگههه عررررر....(هی روزگار تلخ باماچه کردی ..مانیستیم یکی برامون اینطوری باشه بگه هرچی میخوای بگیرررر؟؟😢😑😑)...
—ا.....اوهههه ببخشید حواسم نبود
ویوا.ت
لباسمو دراوردم و فقط بالباسه زیر مونده بودم که نصفه لباسو تو تنم کردم (ازپا پوشید)...که یدفه در باز شد....بلع اقای جئون مثع گا\\\و اومدن...(حالا این فیکه ولش )...
&هییی کوری مگه داوششش
—گفتم حواسم نبود دختره هر\\زه.....خب بعدشم حقت بود چون الان یکساعته تو اتاقی هنوزم اماده نشدی
&اُمُل (نمیدونم درسته غلطه چمدونم حالاااا)...من حموم بودم
—واییییی الن یکساعت توحموم بودی یکساعت بپوشی یکساعتم خودتو خشکل مشکل کنی دیگهههه..ؤایییی روانی شدم ازدسته تووو
&اگه میخوای بری برووووو انقد نگو اهههه
-خفه شو بینم انگار میتونم برم اگه اینطوری بود زودتر میرفتم نیازی نبود یکساعت منتظره تو بمونم....پدربزگمم هست گفت حتما توهم باید بیای
&چیییییی؟؟؟؟
—اهاننننن بریم دوباره شرو میشه هااااا
&اوفففف حالا گمشو بیرون من اماده شم بیصاحابو...
ویوا.ت
وقتی رف لباسو پوشیدم موهامو گوجه ای بالا بستم کمی مدل مو گذاشتم و ارایشی کردم که به استایلم بیاد و کردم و رفتم پایین دیدم همچنان به پله زل بود که همینکه من اومدم بیشتر به من زل زد.....خب عژیژم حقداله چون من زیباترین ملکه جوهانممممم (بالحجه بفهمین دیگهههه)....
&چیه تاحالا خشکل ندیدی؟؟؟..حق دادی کسی ازمن خشکلتر وجود ندارهههه....ایششش چته زل زدی
—داوشم من به تو زل نزدم به اون عنکبوتی که کنارت بود زل زده بودم
&چییییی؟؟؟جیغغغغغغ
—عه درددددد.....الکی گفتم ...بیا بریممم
ویواونجا
&اییی چه بویی....الان اینجا این مهمونی خونه دوستته؟؟؟؟یا اینجا کلا\\ب هست؟؟؟
—داوشم وقتی فرق خونه و کلا\\ب رو نمیدونی انقد چرت . نگو بیا بینممم
&اوففففف
€سلامممم خوبی چع عجب کردییی
—باخنده : خب دعوت کردی منم اومدم نباید دلتو میشکوندم که هان؟؟؟
€قلب به این راحتی نمیشکنه....
—اخخ اخخخ درک میکنم خب بگو بینم اون یکی داوشمون کو؟؟
€هنو نیومده
—اووو اوک
ویوا.ت
این جنابو باش چه خوبی بابقیه باخنده و مهربونی و صافت حرف میزنه ولی به من میرسه مثه س\\گ رفتار میکنهههه
€مممم این خشکل خانوم کیه؟؟
پایان2۸
پارت۲۸
—یک دقیقه دیگه اماده میبینمت
&گگگگگ
ویوا.ت
یه پالتو کرمی نسبتا بلند زیرش یه کاپ پوشیدم و شلوار نسبةا لش پوشیدم موهامو باز گذاشتم رفتم پیشش تا بریم بیرون
&اهمممم.....(بلندترمیگه)..اهممممم
—دردددد بیا دیگهههه
&کر
—چی؟؟؟
&هیچچچچ
میرن و میان
&اخجون لباس مشکیییی من میرم اماده شممم
—اوففف ازدسته اینننن...چون الان اون لباسو گرفته میخواد بیادددد
&اخجونمی جونننننننن....چقد گشنگههه عررررر....(هی روزگار تلخ باماچه کردی ..مانیستیم یکی برامون اینطوری باشه بگه هرچی میخوای بگیرررر؟؟😢😑😑)...
—ا.....اوهههه ببخشید حواسم نبود
ویوا.ت
لباسمو دراوردم و فقط بالباسه زیر مونده بودم که نصفه لباسو تو تنم کردم (ازپا پوشید)...که یدفه در باز شد....بلع اقای جئون مثع گا\\\و اومدن...(حالا این فیکه ولش )...
&هییی کوری مگه داوششش
—گفتم حواسم نبود دختره هر\\زه.....خب بعدشم حقت بود چون الان یکساعته تو اتاقی هنوزم اماده نشدی
&اُمُل (نمیدونم درسته غلطه چمدونم حالاااا)...من حموم بودم
—واییییی الن یکساعت توحموم بودی یکساعت بپوشی یکساعتم خودتو خشکل مشکل کنی دیگهههه..ؤایییی روانی شدم ازدسته تووو
&اگه میخوای بری برووووو انقد نگو اهههه
-خفه شو بینم انگار میتونم برم اگه اینطوری بود زودتر میرفتم نیازی نبود یکساعت منتظره تو بمونم....پدربزگمم هست گفت حتما توهم باید بیای
&چیییییی؟؟؟؟
—اهاننننن بریم دوباره شرو میشه هااااا
&اوفففف حالا گمشو بیرون من اماده شم بیصاحابو...
ویوا.ت
وقتی رف لباسو پوشیدم موهامو گوجه ای بالا بستم کمی مدل مو گذاشتم و ارایشی کردم که به استایلم بیاد و کردم و رفتم پایین دیدم همچنان به پله زل بود که همینکه من اومدم بیشتر به من زل زد.....خب عژیژم حقداله چون من زیباترین ملکه جوهانممممم (بالحجه بفهمین دیگهههه)....
&چیه تاحالا خشکل ندیدی؟؟؟..حق دادی کسی ازمن خشکلتر وجود ندارهههه....ایششش چته زل زدی
—داوشم من به تو زل نزدم به اون عنکبوتی که کنارت بود زل زده بودم
&چییییی؟؟؟جیغغغغغغ
—عه درددددد.....الکی گفتم ...بیا بریممم
ویواونجا
&اییی چه بویی....الان اینجا این مهمونی خونه دوستته؟؟؟؟یا اینجا کلا\\ب هست؟؟؟
—داوشم وقتی فرق خونه و کلا\\ب رو نمیدونی انقد چرت . نگو بیا بینممم
&اوففففف
€سلامممم خوبی چع عجب کردییی
—باخنده : خب دعوت کردی منم اومدم نباید دلتو میشکوندم که هان؟؟؟
€قلب به این راحتی نمیشکنه....
—اخخ اخخخ درک میکنم خب بگو بینم اون یکی داوشمون کو؟؟
€هنو نیومده
—اووو اوک
ویوا.ت
این جنابو باش چه خوبی بابقیه باخنده و مهربونی و صافت حرف میزنه ولی به من میرسه مثه س\\گ رفتار میکنهههه
€مممم این خشکل خانوم کیه؟؟
پایان2۸
۹۴۴
۱۹ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.