فیک 𝙖 𝙜𝙞𝙧𝙡 𝙞𝙣 𝙩𝙝𝙚 𝙙𝙖𝙧𝙠 مقدمه
دخترک به پاتوق همیشگیش رفت دوباره یاد عشق قدیمیش افتاد که سرنوشت اونا رو از هم جدا کرد درست ۴ روز به تولدش مونده بود که اون اتفاق مزخرف افتاد اون زمان دختر ۱۷ سالش بود و معشوقش ۱۹ سال اونا عاشقانه همو میپرستیدن ولی همیشه اصالت و ثروت خوشبختی نمیاره ( دارم گوه میخورم خیلی هم خوشبختی میاره) چون همون اصالت بود که اون دو تا مرغ عشق رو از هم جدا کرد......
//فلش بک ۳ سال قبل //
ا. ت: تهیونگااااا
تهیونگ : هوم
ا. ت: قول میدی هیچوقت ترکم نکنی؟
ا. ت: میدونی چیه من برای هیچکی هیچ اهمیتی ندارم نه دوستی و نه خانواده ایی که براش مهم باشم مامان بابام گه صبح تا شب درگیر کارن و من........
تهیونگ: میدونی چیه ما همو داریم مگه نه؟
تهیونگ : زندگی هر دوتامون مثل همه نمیذاریم هیچکس جدا مون کنه (:
*از دید راوی*
اما اونا اشتباه میکردن زندگی همیشه اون جوری که اونا میخوان نمیگذره ....
ادامـهـ داردـ.....
⋘ 𝑃𝑙𝑒𝑎𝑠𝑒 𝑤𝑎𝑖𝑡... ⋙
پایان مقدمه
//فلش بک ۳ سال قبل //
ا. ت: تهیونگااااا
تهیونگ : هوم
ا. ت: قول میدی هیچوقت ترکم نکنی؟
ا. ت: میدونی چیه من برای هیچکی هیچ اهمیتی ندارم نه دوستی و نه خانواده ایی که براش مهم باشم مامان بابام گه صبح تا شب درگیر کارن و من........
تهیونگ: میدونی چیه ما همو داریم مگه نه؟
تهیونگ : زندگی هر دوتامون مثل همه نمیذاریم هیچکس جدا مون کنه (:
*از دید راوی*
اما اونا اشتباه میکردن زندگی همیشه اون جوری که اونا میخوان نمیگذره ....
ادامـهـ داردـ.....
⋘ 𝑃𝑙𝑒𝑎𝑠𝑒 𝑤𝑎𝑖𝑡... ⋙
پایان مقدمه
۲۱.۱k
۱۴ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.