(وقتی بعد مدت ها... درخواستیpاخر)
. با گریه و غمی که تو صدات موج میزنه حرف میزنی:
«چرا الان لعنتی؟ چرا وقتی دارم فراموشت میکنم و زندگی جدیدی میسازم پیدات میشه؟ هیچ فک میکنی منه حامله تنهایی چه زجرایی کشیدم؟ البته که نمیدونی چون تو حتی خبر نداری که من ازت حاملم. »
چان دستتو محکم میگیره و تورو نزدیک میاره.
«ا/ت.. میدونم احمقانست که تورو تنها بزارم ولی من از دور همچیو زیر نظر داشتم... من از همچی با خبر بودم و تمام تلاشمو کردم از راه دور بهت کمک کنم.»
جلوت زانو میزنه و حرفاشو ادامه میده:«یادته وقتی بهت اعتراف کردم و جلوت زانو زدم همین روز سال تو همین مکان بود؟ پس یبار دیگه ازت میپرسم.ا/ت حاظری به زندگی عاشقانه نیمه موندمون ادامه بدیم؟ جوری که حتی کل دنیا هم نتونه دربرابرش کاری کنه و تنها دلیل پایانش مرگ باشه؟ »
لبخند بزرگی میزنه. باورت نمیشد ارزوی برگشتنش داره براورده میشه.
سرتو به عنوان تایید تکون میدی ، دستتو میکشه و تورو روی زانو هاش میزاره.
«دوست دارم ا/ت.... البته تورو هم کوچولو»
شکمتو میبوسه و لبشو روی لبات میزاره و شروع میکنه به بوسیدنت.
زیر بارش برف زیبا، برف ها مانند پتوی گرمی همه جارو پوشیده. و دوباره... دژاوو. اون مکان زیبا برای بار دوم شما دوتارو بهم رسونده بود.
I want you to know that I'm never leaving
'Cause I'm Mrs. Snow, 'til death we'll be freezing
~snowman by sia
ᴇɴᴅ
«چرا الان لعنتی؟ چرا وقتی دارم فراموشت میکنم و زندگی جدیدی میسازم پیدات میشه؟ هیچ فک میکنی منه حامله تنهایی چه زجرایی کشیدم؟ البته که نمیدونی چون تو حتی خبر نداری که من ازت حاملم. »
چان دستتو محکم میگیره و تورو نزدیک میاره.
«ا/ت.. میدونم احمقانست که تورو تنها بزارم ولی من از دور همچیو زیر نظر داشتم... من از همچی با خبر بودم و تمام تلاشمو کردم از راه دور بهت کمک کنم.»
جلوت زانو میزنه و حرفاشو ادامه میده:«یادته وقتی بهت اعتراف کردم و جلوت زانو زدم همین روز سال تو همین مکان بود؟ پس یبار دیگه ازت میپرسم.ا/ت حاظری به زندگی عاشقانه نیمه موندمون ادامه بدیم؟ جوری که حتی کل دنیا هم نتونه دربرابرش کاری کنه و تنها دلیل پایانش مرگ باشه؟ »
لبخند بزرگی میزنه. باورت نمیشد ارزوی برگشتنش داره براورده میشه.
سرتو به عنوان تایید تکون میدی ، دستتو میکشه و تورو روی زانو هاش میزاره.
«دوست دارم ا/ت.... البته تورو هم کوچولو»
شکمتو میبوسه و لبشو روی لبات میزاره و شروع میکنه به بوسیدنت.
زیر بارش برف زیبا، برف ها مانند پتوی گرمی همه جارو پوشیده. و دوباره... دژاوو. اون مکان زیبا برای بار دوم شما دوتارو بهم رسونده بود.
I want you to know that I'm never leaving
'Cause I'm Mrs. Snow, 'til death we'll be freezing
~snowman by sia
ᴇɴᴅ
۱۷.۳k
۱۵ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.