پارت ۱۱
پارت ۱۱
تهیونگ:
بادیگاردارو صدا میزنم که بیان ببرنش چون نمیخام اینجا باشه
و به تانو میگم بیاد
تهیونگ: تانو من میرم بیرون از این اتاق و وقتی اومدم باید این تخت و لحافو... عوض کرده باشین
تانو: چشم ارباب
ارباب میره بیرون از اتاق
ا/ت
تو اتاقم حصلم سر میرفت خوابمم نمیبرد تصمیم گرفتم برم بیرون از اتاق لباس خدمتکاریو پوشیدم....
داشتم از جلوی اتاق ارباب رد میشدم که ارباب داشت از اتاق در میومد
ا/ت: سلام ارباب
بدون جواب بهم نگاهی کرد از سر تا پا
تانو تا از اتاق در میوند
تانو: ا/ت پس چرا اینجایی برو استراحت کن
ا/ت: خانم تانو حصلم سر رفت
کاری هست بگین تو امارت انجام بدم؟
تانو: ا.. ارهه همون کار تو الان پیش اومده
ا/ت: خب الان چیکار کنم
تانو: رو تختیارو و لحافه تخت ارباب رو عوض کن
(در حالی که تهیونگ داشت نگاتون میکرد)
ا/ت: چشم میرم بیارمشون
ا/ت:
رفتن لحافارو اوردم... وایی اه اه چندشهه اخه چراا باید خون اون دختره چندش و جم کنم من واییی
بلاخره بعد از نیم ساعت تموم شد و از اتاق اومدم بیرون
ودف ارباب همینجوری همینجا وایستاده بود
ا/ت: معذرت میخوام طول کشید منتظرتون گذاشتم عام خب دونین بارم بود عوض کردم برای همین یزره طول کشید
تهیونگ: عیب نداره(با بی حوصله گی)
داشت میرفت اتاقش و منم داشتم میرفتم
تهیونگ: ا/ت
ا/ت: ب... بله
تهیونگ: دکتر گفته باید جای نرم... بخوابی و فکر نمیکنم اتاق به ندیمه بخواد جای نرمی باشه برای همین بیا تو اتاق من قرصاتم بخور
ا/ت: عامم ممنون اولین باره کسی انقد بهم توجه میکنه😂 عامم خب من میرم قرصامو بخورم
و ا/ت میره که قرصاشو بخوره و تهیونگ میره اتاقش
ا/ت: حالا چه قرصی باید بخورم؟ اصن قرصام کو
تانو میاد اشپز خونه
تانو: عا ا/ت چیزی میخوام
ا/ت: ببخشید عام قرصام کحاست خانم تانو
تانو: عاا کلا یادم رفتهب ود بیا قرصاتو بدم
ا/ت: ممنون خانم تانو
تانو: از این دفعه بهم بگو خواهر تانو یا تانو
ا/ت: باشه خواهر تانو
قرصاتو میده میخوریو میری اتاق ارباب
تهیونگ: خوردی قرصاتو؟
ا/ت: بله خوردم
تهیونگ: پس بیا بخواب دیر وقته
ا/ت: چشم
ا/ت
با معضبی (نمد درست نوشتم یا نه ولی بیخیال) رفتم تو تخت و سعی کردم فقط جای کمی از تخت و پر کنم و خودمو جم کردم
تهیونگ
خیلی حارو کم گرفته بود اصن این غذا میخوره؟
داشتن به این چیزا فکر میکردن که خوابم برد
ا/ت: داشتم سعی میکردم خودمو جم کنم که کم کم خوابم برد و خوابیدم
صبح
ا/ت: از خواب پاشدم و ارباب نبود
شرط ۷۰ تا فالور
تهیونگ:
بادیگاردارو صدا میزنم که بیان ببرنش چون نمیخام اینجا باشه
و به تانو میگم بیاد
تهیونگ: تانو من میرم بیرون از این اتاق و وقتی اومدم باید این تخت و لحافو... عوض کرده باشین
تانو: چشم ارباب
ارباب میره بیرون از اتاق
ا/ت
تو اتاقم حصلم سر میرفت خوابمم نمیبرد تصمیم گرفتم برم بیرون از اتاق لباس خدمتکاریو پوشیدم....
داشتم از جلوی اتاق ارباب رد میشدم که ارباب داشت از اتاق در میومد
ا/ت: سلام ارباب
بدون جواب بهم نگاهی کرد از سر تا پا
تانو تا از اتاق در میوند
تانو: ا/ت پس چرا اینجایی برو استراحت کن
ا/ت: خانم تانو حصلم سر رفت
کاری هست بگین تو امارت انجام بدم؟
تانو: ا.. ارهه همون کار تو الان پیش اومده
ا/ت: خب الان چیکار کنم
تانو: رو تختیارو و لحافه تخت ارباب رو عوض کن
(در حالی که تهیونگ داشت نگاتون میکرد)
ا/ت: چشم میرم بیارمشون
ا/ت:
رفتن لحافارو اوردم... وایی اه اه چندشهه اخه چراا باید خون اون دختره چندش و جم کنم من واییی
بلاخره بعد از نیم ساعت تموم شد و از اتاق اومدم بیرون
ودف ارباب همینجوری همینجا وایستاده بود
ا/ت: معذرت میخوام طول کشید منتظرتون گذاشتم عام خب دونین بارم بود عوض کردم برای همین یزره طول کشید
تهیونگ: عیب نداره(با بی حوصله گی)
داشت میرفت اتاقش و منم داشتم میرفتم
تهیونگ: ا/ت
ا/ت: ب... بله
تهیونگ: دکتر گفته باید جای نرم... بخوابی و فکر نمیکنم اتاق به ندیمه بخواد جای نرمی باشه برای همین بیا تو اتاق من قرصاتم بخور
ا/ت: عامم ممنون اولین باره کسی انقد بهم توجه میکنه😂 عامم خب من میرم قرصامو بخورم
و ا/ت میره که قرصاشو بخوره و تهیونگ میره اتاقش
ا/ت: حالا چه قرصی باید بخورم؟ اصن قرصام کو
تانو میاد اشپز خونه
تانو: عا ا/ت چیزی میخوام
ا/ت: ببخشید عام قرصام کحاست خانم تانو
تانو: عاا کلا یادم رفتهب ود بیا قرصاتو بدم
ا/ت: ممنون خانم تانو
تانو: از این دفعه بهم بگو خواهر تانو یا تانو
ا/ت: باشه خواهر تانو
قرصاتو میده میخوریو میری اتاق ارباب
تهیونگ: خوردی قرصاتو؟
ا/ت: بله خوردم
تهیونگ: پس بیا بخواب دیر وقته
ا/ت: چشم
ا/ت
با معضبی (نمد درست نوشتم یا نه ولی بیخیال) رفتم تو تخت و سعی کردم فقط جای کمی از تخت و پر کنم و خودمو جم کردم
تهیونگ
خیلی حارو کم گرفته بود اصن این غذا میخوره؟
داشتن به این چیزا فکر میکردن که خوابم برد
ا/ت: داشتم سعی میکردم خودمو جم کنم که کم کم خوابم برد و خوابیدم
صبح
ا/ت: از خواب پاشدم و ارباب نبود
شرط ۷۰ تا فالور
۶۳.۳k
۲۳ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۴۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.