پارت ۵
-ها آها هیچی هیچی...
آخر پارت ۴👆
+فکر کنم تو عاشق شیر موزی...درسته؟(همراه با خنده)
-عامممم...اره(اینجوری«😅»)
راوری(ای بابا بازم که منم🙃)
بارون بند اومد و این دو کبوتر عاشق (سینگلی😒) تا به خودشون اومدن به خونه رسیدن و بعلههههههههه
+-خب دیگه باید بریم(باهم گفتن)
(بچه ها دوستای ا.ت و رو اینجوری نشون میدم «/۱_/۲_/۳.. اعضا رو هم اینجوری ×۱_×۲_×۳....اعضا به ترتیب سن هستن)
-عا خونت کجاست؟
+اونجا (با دست برج رو نشون میده)
-اَ منمممممممم(خر ذوق)
+عررررررررررررررررر...
-بریم تو...
2 minutes later(دو دقیقه بعد)
-تنها زندگی میکنی؟
+نه(اشاره به دوستاش...همون ۶ نفر دیگه)
-اها...
خ
۰
م
۰
ا
۰
ر
۰
ی
آخر پارت ۴👆
+فکر کنم تو عاشق شیر موزی...درسته؟(همراه با خنده)
-عامممم...اره(اینجوری«😅»)
راوری(ای بابا بازم که منم🙃)
بارون بند اومد و این دو کبوتر عاشق (سینگلی😒) تا به خودشون اومدن به خونه رسیدن و بعلههههههههه
+-خب دیگه باید بریم(باهم گفتن)
(بچه ها دوستای ا.ت و رو اینجوری نشون میدم «/۱_/۲_/۳.. اعضا رو هم اینجوری ×۱_×۲_×۳....اعضا به ترتیب سن هستن)
-عا خونت کجاست؟
+اونجا (با دست برج رو نشون میده)
-اَ منمممممممم(خر ذوق)
+عررررررررررررررررر...
-بریم تو...
2 minutes later(دو دقیقه بعد)
-تنها زندگی میکنی؟
+نه(اشاره به دوستاش...همون ۶ نفر دیگه)
-اها...
خ
۰
م
۰
ا
۰
ر
۰
ی
۲.۳k
۲۴ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.