وانشات :Sexy wolf پارت آخر
تحمل کن تو مرد قوی منی تحملت خیلی بالا تر از این حرفاس...
اینو که گفتم یهو ساکت شد انگار میخواست بهم ثابت کنه...البته که ثابت کرده بود...جاداره بگم ضدعفونی کردن زخم واقعا درد داره...
خب تموم شد عزیزم...
ببخشید اگه درد داشت...
■_بالاخره...نه خب من مرد قوی تو ام تحملم خیلی بیشتر این حرفاست...
فقط داشتم واست ناله میکردم چون قشنگ ناله میکنم و تو دوس داری :)...
□_یاااااا کیم ته...چرا آخرشو همش به این چیزای منحرفانه ربط میدی؟...
اصلا کی گفته من ناله کردناتو دوس دارم ؟...
■_هومممم که دوس نداری؟
میخوای بهت ثابت کنم که دوس داری؟
□_متاسفانه کاری از دستت برنمیاد چون من پریودم...
■_حیف شد...
وگرنه میخواستم در حالی که توت میکوبم با اون صدای بمم کنار گوشت ناله کنم و نفس داغمو روی گوشت پخش کنم تا بفهمی که ناله کردنامو دوس داری...
□_حس کردم با این حرفش کل بدنم داغ شد...قطعا اگه یکم دیگه ادامه میداد دیوونم می کرد پس گفتم:
باشه باشه .... من ناله کردناتو واقعا دوس دارم....
■_هوم...دیدی گفتم هانی...
حالا که حداقل نمیتونی یه سرویس به ددی بدی...کم کمش میتونم تقاضای یه بوسو بکنم دیگه؟...
□_اومممم فکر کنم...
شروع کردم به خندیدن...
اونم در حالی که می خندید سرشو جلو آورد تا یه بوسه هات و طولانی رو شروع کنه..
اینو که گفتم یهو ساکت شد انگار میخواست بهم ثابت کنه...البته که ثابت کرده بود...جاداره بگم ضدعفونی کردن زخم واقعا درد داره...
خب تموم شد عزیزم...
ببخشید اگه درد داشت...
■_بالاخره...نه خب من مرد قوی تو ام تحملم خیلی بیشتر این حرفاست...
فقط داشتم واست ناله میکردم چون قشنگ ناله میکنم و تو دوس داری :)...
□_یاااااا کیم ته...چرا آخرشو همش به این چیزای منحرفانه ربط میدی؟...
اصلا کی گفته من ناله کردناتو دوس دارم ؟...
■_هومممم که دوس نداری؟
میخوای بهت ثابت کنم که دوس داری؟
□_متاسفانه کاری از دستت برنمیاد چون من پریودم...
■_حیف شد...
وگرنه میخواستم در حالی که توت میکوبم با اون صدای بمم کنار گوشت ناله کنم و نفس داغمو روی گوشت پخش کنم تا بفهمی که ناله کردنامو دوس داری...
□_حس کردم با این حرفش کل بدنم داغ شد...قطعا اگه یکم دیگه ادامه میداد دیوونم می کرد پس گفتم:
باشه باشه .... من ناله کردناتو واقعا دوس دارم....
■_هوم...دیدی گفتم هانی...
حالا که حداقل نمیتونی یه سرویس به ددی بدی...کم کمش میتونم تقاضای یه بوسو بکنم دیگه؟...
□_اومممم فکر کنم...
شروع کردم به خندیدن...
اونم در حالی که می خندید سرشو جلو آورد تا یه بوسه هات و طولانی رو شروع کنه..
۶۷.۱k
۲۵ تیر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.