part:13
part:13
سوار ماشین شدیم و ب سمت بار حرکت کردیم بعد ۲۰ مین رسیدیم
وارد سالن شدیم ک هانی و نایو رو دیدم
سریع رفتم سمتشون
هانی:وای ات چ خشگل شدی
نایو:اوم راس میگه
+مرسی بچه ها شمام خشگل شدین(لبخند)
نایو:حالا ب خودت نناز اونقدم خشگل نشدی(ضد حال)
+خفه باباااا(خنده)
تهیونگ با جیمین و کوک اومد طرفمون
_صلام نایو صلام هانی خوبید اینا دوستای منن
نایو :صلام
هانی:صلام
جیمین :صلام من جیمینم
کوک:صلام منم کوکم
همه نشستیم جیمین داشت زیر چشی ب هانی نگا میکرد
(خب از اینجا ب بعد زوج جدید داریم😂)
+ بچه ها مثلا اومدیم بار نیومدیم ک هم دیگه رو ببینیم
_راس میگه بیب من
کوک:اوووو ن بابا
جیمین:فک نمیکردم ته ی روز واقعا عاشق بشه(خنده)
_حالاک شدم(خنده)
_کوک جیمین شما نمیخاید از سینگلی در بیاید(خنده)
کوک:چرا من میخام از سینگی در بیام
ی دختریو در نظر دارم
(بچه ها کوکم از نایو خشش اومده
از این ب بعددیگ سه تا زوج خفن داریم😂)
نایو:وقتی حرف کوک و شنیدم ناراحت شدم ولی بروم نیاوردم سرم و بالا اوردم ک دیدم کوک داره نگام میکنه
کوک:نایو سرشو بالا اورد بهش نگا کردم دیدم ناراحت پس فهمیدم اونم از من خشش اومدع ولی از اونجایی ک کرموام میخام ببینم چقد برا ب دست اوردنم تلاش میکنه
جیمین:خوب بچه ها من خیلی رکم میخام ی چیزی بگم
خوب بگو میشنویم
جیمین:روبه هانی کردم و پرسیدم
تو دوست پسر داری
هانی:ن اصلا ازپسرا خشم نمیاد
جیمین:وااات..جا خوردم
هانی:چیه نکنه از من خوشت اومدع (خندع)
جیمین:خوب من رکم ارع ازت خشم اومدع
هانی:بهم ثابت کن(دخترع کرمو 😂)
جیمین پاشد رفت سمت هانی لباشو گذاشت رو لباش و محکم مک میزد
+اومای گادددد ته ببین
_خندع
نایو:اههههه چندشا
کوک:کجاش چندشه خودتم ی روزی همچین کاری میکنی(مرموز)
نایو:منظورشو فهمیدم ولی ب روم نیاوردم
نایو:من هر گز همیچین کاری نمیکنم
کوک:میبینیم(خندع شیطانی)
جیمین لباشو برداشت از رولبای هانی و گفت الان ثابت کردم
هانی:از خجالت سرشو بالا نیاورد
جیمین:درک میکنم خجالت کشیدی
نشست کنار هانی و دستشو انداخت دور گردنش
+ته ببین چقد اومدنمون خوب شد جیمین و کوک از سینگلی در اومدن و همین طور هانی و نایو(خنده)
_اوم (خنده)
نایو :چی میگی ات من از هیچ کس خشم نیومده
+نایو هر کسیو بتونی بازی بدی منو نمیتونی(خندع)
نایو:خفه شو ات
کوک:خنده....
سوار ماشین شدیم و ب سمت بار حرکت کردیم بعد ۲۰ مین رسیدیم
وارد سالن شدیم ک هانی و نایو رو دیدم
سریع رفتم سمتشون
هانی:وای ات چ خشگل شدی
نایو:اوم راس میگه
+مرسی بچه ها شمام خشگل شدین(لبخند)
نایو:حالا ب خودت نناز اونقدم خشگل نشدی(ضد حال)
+خفه باباااا(خنده)
تهیونگ با جیمین و کوک اومد طرفمون
_صلام نایو صلام هانی خوبید اینا دوستای منن
نایو :صلام
هانی:صلام
جیمین :صلام من جیمینم
کوک:صلام منم کوکم
همه نشستیم جیمین داشت زیر چشی ب هانی نگا میکرد
(خب از اینجا ب بعد زوج جدید داریم😂)
+ بچه ها مثلا اومدیم بار نیومدیم ک هم دیگه رو ببینیم
_راس میگه بیب من
کوک:اوووو ن بابا
جیمین:فک نمیکردم ته ی روز واقعا عاشق بشه(خنده)
_حالاک شدم(خنده)
_کوک جیمین شما نمیخاید از سینگلی در بیاید(خنده)
کوک:چرا من میخام از سینگی در بیام
ی دختریو در نظر دارم
(بچه ها کوکم از نایو خشش اومده
از این ب بعددیگ سه تا زوج خفن داریم😂)
نایو:وقتی حرف کوک و شنیدم ناراحت شدم ولی بروم نیاوردم سرم و بالا اوردم ک دیدم کوک داره نگام میکنه
کوک:نایو سرشو بالا اورد بهش نگا کردم دیدم ناراحت پس فهمیدم اونم از من خشش اومدع ولی از اونجایی ک کرموام میخام ببینم چقد برا ب دست اوردنم تلاش میکنه
جیمین:خوب بچه ها من خیلی رکم میخام ی چیزی بگم
خوب بگو میشنویم
جیمین:روبه هانی کردم و پرسیدم
تو دوست پسر داری
هانی:ن اصلا ازپسرا خشم نمیاد
جیمین:وااات..جا خوردم
هانی:چیه نکنه از من خوشت اومدع (خندع)
جیمین:خوب من رکم ارع ازت خشم اومدع
هانی:بهم ثابت کن(دخترع کرمو 😂)
جیمین پاشد رفت سمت هانی لباشو گذاشت رو لباش و محکم مک میزد
+اومای گادددد ته ببین
_خندع
نایو:اههههه چندشا
کوک:کجاش چندشه خودتم ی روزی همچین کاری میکنی(مرموز)
نایو:منظورشو فهمیدم ولی ب روم نیاوردم
نایو:من هر گز همیچین کاری نمیکنم
کوک:میبینیم(خندع شیطانی)
جیمین لباشو برداشت از رولبای هانی و گفت الان ثابت کردم
هانی:از خجالت سرشو بالا نیاورد
جیمین:درک میکنم خجالت کشیدی
نشست کنار هانی و دستشو انداخت دور گردنش
+ته ببین چقد اومدنمون خوب شد جیمین و کوک از سینگلی در اومدن و همین طور هانی و نایو(خنده)
_اوم (خنده)
نایو :چی میگی ات من از هیچ کس خشم نیومده
+نایو هر کسیو بتونی بازی بدی منو نمیتونی(خندع)
نایو:خفه شو ات
کوک:خنده....
۵.۷k
۱۶ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.