من عاشق بد بوی مدرسه شدم۷

و بعد ات
رفت کنار جی هوپ نشست
و بعد یونا خودش
رو معرفی کرد
استاد گفت که یونا بره پیش تهیونگ بشینه وقتی یونا رفت
روی تنها جای خالی کلاس نشست ات به تهیونگ
نگاه انداخت و گفت:
چقد تهیونگ هات وخوشگله!
و نگو حرفش
رو جی هوپ شنید و بعد
جی هوپ،گفت:
تهیونگ هم دوست منه
خیالت راحت اینجا با من ۷ تا
بد بوی داریم
ات با تعجب به حرف
جی هوپ گفت:
اما تهیونگ بازم
خیلی خوشگله و بعد ات
دوباره برگشت سمت تهیونگ
و بعد دید که تهیونگ
براش دست تکون داد
و ات هل شد و لبخند
ضایع زد و دستش رو تکون داد
و بعد برگشت
سمت استاد
این داستان ادامه دارد...💜