پارت ۶
از خواب پاشدم به خودم تو ایینه نگا کردم چشما ورم کرده بود.
تو حال خودم بودم که در واشد
سرمو به طرف در چرخوندم
یکی از خدمتکارا بود
÷ارباب گفتن بیاید برای صبحانه
+باشه میتونی بری
خدمتکاره رفت منم لباسمو عوض کردمو یه اریش کمی کردم رفتم بیرون پایین که رفتم
+سسسلام ارباب (با صدای لرز)
=سلام بیا بشین رو پام
+بلهه
=نشنیدی یا خودتو به نشنیدن میزنی گفتم بیا بشین رو پام (با داد)
+رفتمو رو پاش نشستم....
شرط پارت بعد
۵ لایک
۵ کامنت
تو حال خودم بودم که در واشد
سرمو به طرف در چرخوندم
یکی از خدمتکارا بود
÷ارباب گفتن بیاید برای صبحانه
+باشه میتونی بری
خدمتکاره رفت منم لباسمو عوض کردمو یه اریش کمی کردم رفتم بیرون پایین که رفتم
+سسسلام ارباب (با صدای لرز)
=سلام بیا بشین رو پام
+بلهه
=نشنیدی یا خودتو به نشنیدن میزنی گفتم بیا بشین رو پام (با داد)
+رفتمو رو پاش نشستم....
شرط پارت بعد
۵ لایک
۵ کامنت
۱۱.۶k
۰۵ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.