bts
❤︎❤︎❤︎❤︎❤︎❤︎❤︎❤︎❤︎❤︎❤︎
㋛︎بخاطر پول فروخته شدم㋛︎
𝔓𝔞𝔯𝔱⁴
ا.ت
داشتم به ساختمون نگاه میکرد که چقدر بزرگ و خوشگل بود که با صدای جونگ کوک نگاهمو از ساختمون گرفتم
جونگ کوک: برو تو
ا.ت:باش
ا.ت
توش خیلی قشنگ بود رنگ دیوار های خونه کرمی بود یک پنجره ی بزرگ سمت چپ بود وسط راه رو یک پله ی خیلی بزرگ بود بغل پله ها یه مبل دو نفره با میز بود سمت راست یک بالکن خیلی بزرگ خوشگل بود که توی بالکن پره گل بود زیر پله ها یه راهروی بزرگ بود وقتی به سمت راهرو میرفتی یک در بزرگ بود با تمام شیشه که وقتی بازش میکردی یه حیاط خیلی قشنگ بود زمین حیاط سبز بود گل های خوشبود داشت از پله ها وه میرفتی بالا یک در خیلی بزرگ به رنگ سفید با دستگیره های طلایی بود خونه ی خیلی بزرگ بود همین طوری تو محو خونه بودم که با صدای جونگ کوک به خودم اومدم
جونگ کوک: تا کی میخوای اونجا وایسی هومم؟
ا.ت
جونگ کوک بالا پله ها بود یک لحظه هنگ کردم انقد تو محو این خونه بودم که اصلا حواسم نبود جونگ کوک رفته بالای پله ها °-°
ا.ت:عا الان میام
جونگ کوک
در خونه رو بستم رفتم به سمت جلو حرکت کردم رفتم از پله ها بالا بر گشتم ببینم ات کجاس دیدم که تو محو خونه هست نیش خند زدم انگار از خوشت اومده صداش کردم گفتم تا کی میخوای اونجا وایسی هومم؟
با صدام برگشتم سمتم گفت عا الان میام
ا.ت
از پله ها رفتیم بالا دری که بزرگ بود که رنگش سفید بود با دستگیره های طلایی رسیدیم جونگ کوک رفت جلو درو باز کرد توش با اینجا خیلی فرق داشت رنگ دیوار هاش سیاه بود سمت چپ یه پله داشت از پله ها که بالا میرفتی به اتاق ها میرسیدی در اتاق ها هم سیاه بود یه دونه پنجره بین اتاق ها بود سه تا اتاق داشت که چشمم به ته راه رو افتاد که یه اتاق دیگه هم بود پس چهار تا اتاق تو این خونه هست در اتاق خیلی سیاه بود که به سختی معلوم میشد که اونجا یه اتاق هست
این خونه چرا اتقدر اتاق داره یعنی به جز جونگ کوک گسی دیگه هم زندگی میکنه
ا.ت:جز تو کسی دیگه هم تو این خونه زندگی میکنه؟
جونگ کوک:نه چطور؟
ا.ت: اخ چهار تا اتاق داری
جونگ کوک: خوب بین یکیش اتاق کارمه یکیش اتاق خوابمه
ا.ت:اها
جونگ کوک: اره
ا.ت
اون دوتا اتاقی که رنگ درش قهوه ای بود و گفت ولی اتاقی که رنگش خیلی سیاه بود با اتاقی که رنگ سفید بودو نگفت خیلی کنجکاو شدم بدونم که اون دوتا اتاق برای چی هستن
ا.ت اون اتاقی که ته راه رو هست با اون اتاقی که درش سفیده برای چیه؟
جونگ کوک: اتاق سفیده برای مهمون ها هست
ا.ت:اها
ا.ت
باز نگفت اتاقی که درش سیاه بود برای چی بود این باعث میشد که من بیشتر کنجکاو بشم
ا.ت: اون اتاقی که درش خیلی سیاه برای چیه؟
جونگ کوک: بعدا میفهمی تو چقدر فضولی
ا.ت: من فضول نیستم فقط پرسیدم
جونگ کوک: انگار باید با قوانین اینجا اشنات کنم
ا.ت: قوانین چه قوانینی؟
جونگ کوک: خوب بزار بهت بگم یک فضولی ممنوع دو بیرون رفتن ممنوع سه بدون اجازه من جایی حق نداری بری حتی دستشویی چهار رفتن تو اتاق ها ممنوع پنج فضولی کردن تو کار های من ممنوع شیش گوش نکردن به حرف های من ممنوع یعنی هرچی میگم باید بگی چشم نه نداریم هفت خجالت کشیدن ممنوع هشت هم بعدا بهت میگم الان مناسب نیست که بهت بگم
ا.ت
چقدر قوانین حتی دستشویی رفتن هم باید ازش اجازه بگیرم این دیگه چه قوانینی خیلی مسخره هست قوانین هشتم چی هست که گفت الان مناسب نیست بهم بگه
ا.ت: حتی دستشویی رفتنمو باید ازت اجازه بگیرم خیلی مسخره هست؟
جونگ کوک: بله باید اجازه بگیری
ا.ت:خیلی مسخره هست
جونگ کوک: دیگه این مشکله خودت قوانین باید رعایت کنی حالا هم وسایل هاتو بردار برو تو اتاقت
ا.ت:اتاقم کدوم اتاق
جونگ کوک: اتاقی که درش سفیده برای تویه
ا.ت:اها باش
جونگ کوک: برای شام صدات میکنم
ا.ت:باش
جونگ کوک: خوبه افرین حالا برو....
ᏢᏬᏒᏢᏝᎬ+ᏕᏝᎬᎬᏢ
❤︎❤︎❤︎❤︎❤︎❤︎❤︎❤︎❤︎❤︎❤︎
#لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره
㋛︎بخاطر پول فروخته شدم㋛︎
𝔓𝔞𝔯𝔱⁴
ا.ت
داشتم به ساختمون نگاه میکرد که چقدر بزرگ و خوشگل بود که با صدای جونگ کوک نگاهمو از ساختمون گرفتم
جونگ کوک: برو تو
ا.ت:باش
ا.ت
توش خیلی قشنگ بود رنگ دیوار های خونه کرمی بود یک پنجره ی بزرگ سمت چپ بود وسط راه رو یک پله ی خیلی بزرگ بود بغل پله ها یه مبل دو نفره با میز بود سمت راست یک بالکن خیلی بزرگ خوشگل بود که توی بالکن پره گل بود زیر پله ها یه راهروی بزرگ بود وقتی به سمت راهرو میرفتی یک در بزرگ بود با تمام شیشه که وقتی بازش میکردی یه حیاط خیلی قشنگ بود زمین حیاط سبز بود گل های خوشبود داشت از پله ها وه میرفتی بالا یک در خیلی بزرگ به رنگ سفید با دستگیره های طلایی بود خونه ی خیلی بزرگ بود همین طوری تو محو خونه بودم که با صدای جونگ کوک به خودم اومدم
جونگ کوک: تا کی میخوای اونجا وایسی هومم؟
ا.ت
جونگ کوک بالا پله ها بود یک لحظه هنگ کردم انقد تو محو این خونه بودم که اصلا حواسم نبود جونگ کوک رفته بالای پله ها °-°
ا.ت:عا الان میام
جونگ کوک
در خونه رو بستم رفتم به سمت جلو حرکت کردم رفتم از پله ها بالا بر گشتم ببینم ات کجاس دیدم که تو محو خونه هست نیش خند زدم انگار از خوشت اومده صداش کردم گفتم تا کی میخوای اونجا وایسی هومم؟
با صدام برگشتم سمتم گفت عا الان میام
ا.ت
از پله ها رفتیم بالا دری که بزرگ بود که رنگش سفید بود با دستگیره های طلایی رسیدیم جونگ کوک رفت جلو درو باز کرد توش با اینجا خیلی فرق داشت رنگ دیوار هاش سیاه بود سمت چپ یه پله داشت از پله ها که بالا میرفتی به اتاق ها میرسیدی در اتاق ها هم سیاه بود یه دونه پنجره بین اتاق ها بود سه تا اتاق داشت که چشمم به ته راه رو افتاد که یه اتاق دیگه هم بود پس چهار تا اتاق تو این خونه هست در اتاق خیلی سیاه بود که به سختی معلوم میشد که اونجا یه اتاق هست
این خونه چرا اتقدر اتاق داره یعنی به جز جونگ کوک گسی دیگه هم زندگی میکنه
ا.ت:جز تو کسی دیگه هم تو این خونه زندگی میکنه؟
جونگ کوک:نه چطور؟
ا.ت: اخ چهار تا اتاق داری
جونگ کوک: خوب بین یکیش اتاق کارمه یکیش اتاق خوابمه
ا.ت:اها
جونگ کوک: اره
ا.ت
اون دوتا اتاقی که رنگ درش قهوه ای بود و گفت ولی اتاقی که رنگش خیلی سیاه بود با اتاقی که رنگ سفید بودو نگفت خیلی کنجکاو شدم بدونم که اون دوتا اتاق برای چی هستن
ا.ت اون اتاقی که ته راه رو هست با اون اتاقی که درش سفیده برای چیه؟
جونگ کوک: اتاق سفیده برای مهمون ها هست
ا.ت:اها
ا.ت
باز نگفت اتاقی که درش سیاه بود برای چی بود این باعث میشد که من بیشتر کنجکاو بشم
ا.ت: اون اتاقی که درش خیلی سیاه برای چیه؟
جونگ کوک: بعدا میفهمی تو چقدر فضولی
ا.ت: من فضول نیستم فقط پرسیدم
جونگ کوک: انگار باید با قوانین اینجا اشنات کنم
ا.ت: قوانین چه قوانینی؟
جونگ کوک: خوب بزار بهت بگم یک فضولی ممنوع دو بیرون رفتن ممنوع سه بدون اجازه من جایی حق نداری بری حتی دستشویی چهار رفتن تو اتاق ها ممنوع پنج فضولی کردن تو کار های من ممنوع شیش گوش نکردن به حرف های من ممنوع یعنی هرچی میگم باید بگی چشم نه نداریم هفت خجالت کشیدن ممنوع هشت هم بعدا بهت میگم الان مناسب نیست که بهت بگم
ا.ت
چقدر قوانین حتی دستشویی رفتن هم باید ازش اجازه بگیرم این دیگه چه قوانینی خیلی مسخره هست قوانین هشتم چی هست که گفت الان مناسب نیست بهم بگه
ا.ت: حتی دستشویی رفتنمو باید ازت اجازه بگیرم خیلی مسخره هست؟
جونگ کوک: بله باید اجازه بگیری
ا.ت:خیلی مسخره هست
جونگ کوک: دیگه این مشکله خودت قوانین باید رعایت کنی حالا هم وسایل هاتو بردار برو تو اتاقت
ا.ت:اتاقم کدوم اتاق
جونگ کوک: اتاقی که درش سفیده برای تویه
ا.ت:اها باش
جونگ کوک: برای شام صدات میکنم
ا.ت:باش
جونگ کوک: خوبه افرین حالا برو....
ᏢᏬᏒᏢᏝᎬ+ᏕᏝᎬᎬᏢ
❤︎❤︎❤︎❤︎❤︎❤︎❤︎❤︎❤︎❤︎❤︎
#لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره
۳۸.۰k
۲۰ اسفند ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.