معما ی پیدا نشده
معما ی پیدا نشده ❓📝
پارت : ⁵
داشتیم راه میرفتیم که یدونه خونه ی سنگی دیدیم
لیسا : خوب این باید مرحله ی ۴ باشه
جنی : آره
لیسا : بریم؟
جنی : کجا؟ توی این خونه؟ باشه بریم
از دید جنی :
توی خونه که رفتیم هوا یکم سرد شد لیسا داشت نقشه رو نگاه میکرد منم سرم رو برگردوندم و دیدم اون طرف یدونه مجسمه هست
جنی : لیسا
لیسا : بله؟
جنی : اون رو نگاه کن
لیسا : کجا؟
جنی: اونجا
لیسا : اون مجسمه رو میگی؟
جنی : آره
لیسا : خوب....بریم نزدیک ؟
جنی : اهوم
یکم نزدیک تر که شدیم دیدم یدونه نوشته روش بود پس خوندمش
نوشته:
مراقب باش تا لیز نخوری
یکم تعجب کردم و لیسا رو صدا زدم
جنی : لیسا
لیسا : چی شده؟
جنی : این رو بخون
لیسا : مراقب باش تا لیز نخوری
لیسا : یعنی چی؟
جنی : منم نمیدونم
که جایی که وایسادیم کج شد (یعنی زمین اینجوری / شد) و داشتیم لیز میخوردیم که دیدم پایین تیغ هست
جنی : لیسا پایین تیغ هست
لیسا : جنی دستت رو بده به من و اون دیوار رو بگیر
جفتمون دیوار رو گرفتیم
لیسا : خوب جنی وقتی رسیدیم پایین باید بپریم
جنی : مطمعنی؟
لیسا : آره
جنی : اوکی
لیسا. : یک
جنی : دو
لیسا : سه
دست هامون رو ول کردیم و تا رسیدیم به تیغ ها پریدیم
لیسا : جنی...خوبی؟
جنی : آره تو چی؟
لیسا : منم خوبم....وای همه اینجا میمردند
جنی : خوب بریم
لیسا : آره بریم
داشتیم میرفتیم که یک در دیدیم در رو باز کردیم و.....
پارت : ⁵
داشتیم راه میرفتیم که یدونه خونه ی سنگی دیدیم
لیسا : خوب این باید مرحله ی ۴ باشه
جنی : آره
لیسا : بریم؟
جنی : کجا؟ توی این خونه؟ باشه بریم
از دید جنی :
توی خونه که رفتیم هوا یکم سرد شد لیسا داشت نقشه رو نگاه میکرد منم سرم رو برگردوندم و دیدم اون طرف یدونه مجسمه هست
جنی : لیسا
لیسا : بله؟
جنی : اون رو نگاه کن
لیسا : کجا؟
جنی: اونجا
لیسا : اون مجسمه رو میگی؟
جنی : آره
لیسا : خوب....بریم نزدیک ؟
جنی : اهوم
یکم نزدیک تر که شدیم دیدم یدونه نوشته روش بود پس خوندمش
نوشته:
مراقب باش تا لیز نخوری
یکم تعجب کردم و لیسا رو صدا زدم
جنی : لیسا
لیسا : چی شده؟
جنی : این رو بخون
لیسا : مراقب باش تا لیز نخوری
لیسا : یعنی چی؟
جنی : منم نمیدونم
که جایی که وایسادیم کج شد (یعنی زمین اینجوری / شد) و داشتیم لیز میخوردیم که دیدم پایین تیغ هست
جنی : لیسا پایین تیغ هست
لیسا : جنی دستت رو بده به من و اون دیوار رو بگیر
جفتمون دیوار رو گرفتیم
لیسا : خوب جنی وقتی رسیدیم پایین باید بپریم
جنی : مطمعنی؟
لیسا : آره
جنی : اوکی
لیسا. : یک
جنی : دو
لیسا : سه
دست هامون رو ول کردیم و تا رسیدیم به تیغ ها پریدیم
لیسا : جنی...خوبی؟
جنی : آره تو چی؟
لیسا : منم خوبم....وای همه اینجا میمردند
جنی : خوب بریم
لیسا : آره بریم
داشتیم میرفتیم که یک در دیدیم در رو باز کردیم و.....
۵.۹k
۰۲ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.