عشق مجدد پارت 10
اقای سان زنگ زد به رزی
سلام رزی
سلام اقا
رزی میتونی بیای پیشم
خونتون؟
اره
اما ا ا اقا
رزی برای کنفرانس باید بیای
باشه اقا ادرسو اس ام اس کنید
باشه
رزی ادرسو خوند و با تاکسی راه افتاد ب سمت خونه سان
رسید به خونه
عجب خونه ی خوب و با کلاسی بود
معلوم بود خیلی پولدارن
رزی اومد تو خونه
جیمین از پشت تفنگ گذاشت پشت سرش
تو؟
هی ولم کن
رزی ترسیده بود
جیمین خواست رزیو بزنه که
اون تفنگ اسباب بازی بود
😂😂😂چیه ترسیدی خانم ر ر رزی😂😂
رزی پاشو کوبوند زمین و رف طرف اتاق اقای سان
سلام اقا
سلام رزی بیا بشین
ب ب ب باشه اقا
خب بیا کنفرانس بخون
مرسی اقا
راستی میدونی که فردا میریم مهمونی
بله اقا
مامانم میخواد ببینتت
باشه بگید بیان
سلام دخترم
سلام خانم
مثل اینکه اومدی به سان کمک کنی
رزی پوزخند کوچولو زد و گفت بله
خب مامان میتونی بری
باشه پسرم
خدافظ خاله جون
خدافظ دخترم
رزی جلوی مامان اقای سان اصلا با لکنت حرف نزد......
سلام رزی
سلام اقا
رزی میتونی بیای پیشم
خونتون؟
اره
اما ا ا اقا
رزی برای کنفرانس باید بیای
باشه اقا ادرسو اس ام اس کنید
باشه
رزی ادرسو خوند و با تاکسی راه افتاد ب سمت خونه سان
رسید به خونه
عجب خونه ی خوب و با کلاسی بود
معلوم بود خیلی پولدارن
رزی اومد تو خونه
جیمین از پشت تفنگ گذاشت پشت سرش
تو؟
هی ولم کن
رزی ترسیده بود
جیمین خواست رزیو بزنه که
اون تفنگ اسباب بازی بود
😂😂😂چیه ترسیدی خانم ر ر رزی😂😂
رزی پاشو کوبوند زمین و رف طرف اتاق اقای سان
سلام اقا
سلام رزی بیا بشین
ب ب ب باشه اقا
خب بیا کنفرانس بخون
مرسی اقا
راستی میدونی که فردا میریم مهمونی
بله اقا
مامانم میخواد ببینتت
باشه بگید بیان
سلام دخترم
سلام خانم
مثل اینکه اومدی به سان کمک کنی
رزی پوزخند کوچولو زد و گفت بله
خب مامان میتونی بری
باشه پسرم
خدافظ خاله جون
خدافظ دخترم
رزی جلوی مامان اقای سان اصلا با لکنت حرف نزد......
۵۱.۳k
۰۴ دی ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.