وقتی عاشق مدیرت میشی *۴۷*
و قطع کردم ساعت ۵،رفتم بالا و رفتم توی اتاقم،حموم رفتم،آوند بیرون و موهامو خشک کردم و روتین پوستی انجام دادم،بعدشم یه لباس صورتی سفید پوشیدم،و یه میکاپ پونی کردم و بعدشم موهامو درست کردم،و عطر hany girl زدم،و گوشواره های گرد و طلایی انداختم
سومی ویو
از حموم اومدیم،من لباسم رو پوشیدم یه لباس صورتی ساده،موهای راعون رو خشک کردم،برای راعون هم یه لباس صورتی پرنسسی که پشت لباس بال داشت پوشوندم،موهاشو عروسکی بستم و براش یه تل تک شاخ گذاشتم روی سرش،و بهش عطر زدم
راعون:برای شی اینو پوشیتم(بچگونه)
سومی:همینجوری که خوشگل تر باشی
راعون:میشه رش بزنم(بچگونه)
سومی:شیطون بلا،باشه یه رژ صورتی
و یه رژ صورتی کم رنگ برای راعون زدم
راعون:هولاا،خوشگل شدم وا(بچگونه)
سومی:آره خوشگل شدی،فقط اینجا وایسا
راعون:برای چی
سومی:تا بابات بیاد هر موقع اومد بیا پایین و ببینه چقدر خوشگلی
راعون:باشه اینجا میمونم و باشی میکنم(بچگونه)
سومی:آفرین
و سومی رفتن پایین،دید که یون جی داره همه جارو درست میکنه،رفت بهش کمک کرد و
یون جی:تم تولدش تک شاخه،دوس داره تک شاخ،اوه کوک اومد سومی درو باز کن
سومی رفت درو باز کرد
کوک:سلام،من میرم حموم و بعدش لباس میپوشم
و کوک رفت طبقه بالا و یه دوش ۵ دقیقه ای گرفت و اومد بیرون موهاشو خشک کرد و حالت داد،بعدشم یه کت اسپورت سفید پوشید و عطر black men زد(گایز این عطر ها واقعا هست الکی نمیگم،)
بورام ویو
من یه لباس صورتی سفید پوشیدم و آرایش کردم و موهامو باز ساده گذاشتم،چانگ هم یه لباس سفید پوشید و رفتیم خونه ی یون جی اینا
یون جی ویو
همه پایین بودیم و بورام هم اومده بود،سومی رفت بالا و راعون رو آورد
راعون:وایی مامان بابای،خاله بورام، مامانی،عمه جون بابای،تفلدم امروزه(خوشحال و بچگونه)
۳ ساعت بعد
تولد تموم شدم و همه شام خوردن و رفتن و بعدش سومی رفت لباس راعون رو عوض کرد،بعدش من و کوک رفتیم پیش راعون،براش شعر خوندم و خوابید،و ماهم بغل راعون خوابمون برد
کپی ممنوع❌
سومی ویو
از حموم اومدیم،من لباسم رو پوشیدم یه لباس صورتی ساده،موهای راعون رو خشک کردم،برای راعون هم یه لباس صورتی پرنسسی که پشت لباس بال داشت پوشوندم،موهاشو عروسکی بستم و براش یه تل تک شاخ گذاشتم روی سرش،و بهش عطر زدم
راعون:برای شی اینو پوشیتم(بچگونه)
سومی:همینجوری که خوشگل تر باشی
راعون:میشه رش بزنم(بچگونه)
سومی:شیطون بلا،باشه یه رژ صورتی
و یه رژ صورتی کم رنگ برای راعون زدم
راعون:هولاا،خوشگل شدم وا(بچگونه)
سومی:آره خوشگل شدی،فقط اینجا وایسا
راعون:برای چی
سومی:تا بابات بیاد هر موقع اومد بیا پایین و ببینه چقدر خوشگلی
راعون:باشه اینجا میمونم و باشی میکنم(بچگونه)
سومی:آفرین
و سومی رفتن پایین،دید که یون جی داره همه جارو درست میکنه،رفت بهش کمک کرد و
یون جی:تم تولدش تک شاخه،دوس داره تک شاخ،اوه کوک اومد سومی درو باز کن
سومی رفت درو باز کرد
کوک:سلام،من میرم حموم و بعدش لباس میپوشم
و کوک رفت طبقه بالا و یه دوش ۵ دقیقه ای گرفت و اومد بیرون موهاشو خشک کرد و حالت داد،بعدشم یه کت اسپورت سفید پوشید و عطر black men زد(گایز این عطر ها واقعا هست الکی نمیگم،)
بورام ویو
من یه لباس صورتی سفید پوشیدم و آرایش کردم و موهامو باز ساده گذاشتم،چانگ هم یه لباس سفید پوشید و رفتیم خونه ی یون جی اینا
یون جی ویو
همه پایین بودیم و بورام هم اومده بود،سومی رفت بالا و راعون رو آورد
راعون:وایی مامان بابای،خاله بورام، مامانی،عمه جون بابای،تفلدم امروزه(خوشحال و بچگونه)
۳ ساعت بعد
تولد تموم شدم و همه شام خوردن و رفتن و بعدش سومی رفت لباس راعون رو عوض کرد،بعدش من و کوک رفتیم پیش راعون،براش شعر خوندم و خوابید،و ماهم بغل راعون خوابمون برد
کپی ممنوع❌
۹.۸k
۲۸ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.