•مستر جئون • part:۵

_(پوزخند )جرات زیادی داری گرل
+ببین من نه می‌خوام جراتمو بهت نشون بدم و نه می‌خوام باهات رقابت کنم تو الان اینجایی که درمان بشی اوکی ؟(دستشو برد جلو )بیا باهم دوست بشیم تا بتونم بهت کمک کنم اوکی مستر ؟
_(دستشو گرفت )من به کمکت احتیاج ندارم اما اگر اسرار داری دوست بشیم
+هوم خوبه خب میتونی یکم از خودت بگی برام
_گفتم که به کمکت احتیاج ندارم
+اما دوتا دوست باید از هم یچیزایی بدونن درسته
_فک کنم پروندم رو دیده باشی نیازی به توضیح نیست
خیلی یه دنده بود نمیشد باهاش حرف زد
+باشه پس من میگم ،اسمم ا.ت هستش لی ا.ت من روانشناس شخصی توعم و همچنین دوستت اگر بخوای ،من به نقاشی خیلی علاقه دارم و از گل هم خیلی خوشم میاد رنگ مشکی و قرمز و بنفش هم خیلی دوست دارم به موسیقی هم علاقه دارم ،توچی به من شباهتی داری هوم ؟
_شاید قبلاً اما الان نه میشه بری بیرون خوابم میاد
+اما ساعت ۱۲ظهره تو ساعت ۱۱ پاشدی الکی نگو خسته نیستی
_خوبه که می‌دونی پس باید اینم بدونی می‌خوام ازت خلاص بشم
+جونگ کوک شی میدونم نمیخوای با توجه به حالی که داری باهام حرف بزنی هوم ؟میدونم از همه بدت میاد ...منم مادرمو از دست دادم ...می‌دونم خیلی خیلی سخته ...میتونم درکت کنم توهم مامانت تازه مرده ...چرا نمیخوای یکم باهم حرف بزنیم
_درمورد مامانم حرف نزن (داد)
+خودت می‌دونی ،من میرم بیرون اگر کاری داشتی باهام با اون تلفن تماس بگیر باهام ،اینو یادت نره من دشمنت نیستم من و تو درد های مشترکی داریم ،تقصیر خودمون نیست فقط نمی‌تونیم باهاش کنار بیایم
حمایت پلیز 🌑
شرط پارت بعد :
لایک ۲۰
کامنت ۳۰