Halp part5
خب دوستانننن اولش بگم که این پارت اسماته پس اگه دوست ندارید نخونید:|♡...
از زبون ا.ت
چشمامو باز کردم...دیدم تو یه اتاقم و رو یه تخت بزرگ مجلسی خوابیدم...داشتم بلند میشدم که دیدم دستو پام بستس...داد زدم:کمککک...توروخدا یکی بیاد بازم کنه!...
یه دختره با یه اسلحه وارد اتاق شد...
جوهو:دهنتو ببند دیگه...
ا.ت:تو کی هستی؟...کثافت دستمو باز کن...
"جونگ کوک درحالی که دستکشای چرمیه گرونش رو داره دست میکنه وارد اتاق میشه"
کوک:به به...ببین کی اینجاست...
ا.ت:بی...
حرفم تموم نشده بود که صورتشو نزدیکم کرد و رو بدنم دست کشید...نفسش به صورتم میخورد...
کوک اروم:عزیزم داری بیشتر تحریکم میکنی...
تف کردم تو صورتش...
کوک با داد:جوهو برو بیرون...
جوهو:چ...چ...چشم
مث چی ترسیده بودم...کوک دستکشاشو درآورد و نزدیکم شد..."الاناس که روزه هاتون باطل بشهXD"
کوک:میخوام اولین بوسه برای من باشه بیبی...
ا.ت:دستت به من بخوره زندت نمیزارم...
"خنده های کوک"
کوک با خنده:یعنی نمیخوام برا ددی کوک باشی؟
ا.ت با داد:کمکککک...
کوک بلند شد و در رو قفل کرد...کمربندشو باز کرد...
کوک:اههه...داره بزرگ میشه بیبی...
ا.ت با داد:کمککککککککک....منو از دست این روانی نجات بدیددددد...
کوک نزدیکم شد و...
از زبون ا.ت
چشمامو باز کردم...دیدم تو یه اتاقم و رو یه تخت بزرگ مجلسی خوابیدم...داشتم بلند میشدم که دیدم دستو پام بستس...داد زدم:کمککک...توروخدا یکی بیاد بازم کنه!...
یه دختره با یه اسلحه وارد اتاق شد...
جوهو:دهنتو ببند دیگه...
ا.ت:تو کی هستی؟...کثافت دستمو باز کن...
"جونگ کوک درحالی که دستکشای چرمیه گرونش رو داره دست میکنه وارد اتاق میشه"
کوک:به به...ببین کی اینجاست...
ا.ت:بی...
حرفم تموم نشده بود که صورتشو نزدیکم کرد و رو بدنم دست کشید...نفسش به صورتم میخورد...
کوک اروم:عزیزم داری بیشتر تحریکم میکنی...
تف کردم تو صورتش...
کوک با داد:جوهو برو بیرون...
جوهو:چ...چ...چشم
مث چی ترسیده بودم...کوک دستکشاشو درآورد و نزدیکم شد..."الاناس که روزه هاتون باطل بشهXD"
کوک:میخوام اولین بوسه برای من باشه بیبی...
ا.ت:دستت به من بخوره زندت نمیزارم...
"خنده های کوک"
کوک با خنده:یعنی نمیخوام برا ددی کوک باشی؟
ا.ت با داد:کمکککک...
کوک بلند شد و در رو قفل کرد...کمربندشو باز کرد...
کوک:اههه...داره بزرگ میشه بیبی...
ا.ت با داد:کمککککککککک....منو از دست این روانی نجات بدیددددد...
کوک نزدیکم شد و...
۶.۱k
۰۳ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.