پارت سوم عشق ویژه
کوک : تو کیم ا،ت ایی درسته؟
ا،ت : بله آقا خودم هستم
برگشت سمت من وبلاخره تونستم اون صورت رو ببینم
که ای کاش هیچوقت این صورت رو نمی دیدم
کوک : منتظرت بودم
تهیونگ : تو؟ این اینجا چیکار میکنه ؟
کوک : از امروز خدمتکارم کیم ا،ت است
تهیونگ : بعد دقیقا میتونم بدونم چرا ارباب زاده ؟
کوک : دوست داشتم
تهیونگ : خدمتکارم سلیقه ایی جالبه من رفتم
لیوان شراب روی میز برداشت و رفت بیرون از اتاق
ا،ت : آقا غذاتون رو میل کنیدمیریم براتون نوشیدنی رو دوباره بیارم
کوک : برنگرد نوشیدنی نمیخورم برو به کارت برس راستی یه پسر به دلخواه خودت انتخاب کن کمکت کنه تاکیید میکنم پسر باشه خسته نباشی
تو شک عجیبی بودی یعنی اون باهمه انقدر مهربون بود ؟همه چیز برات تو ابهام بود
ا،ت : یونا اون وقتی میخونه هم همینجوریه خودش رو
مخفی میکنه ؟
یونا:اره موقع خوندنم هیچکس تا حالا صورتش ندیده یوهان و هایون رو هم کشتن
ا،ت : چرا یونا
یونا :یادت رفته هرکس که صورت آقا رو ببینه و خدمتکارش نباشه کشته میشه متاسفم اینو میگم ولی نوبت توهم میشه ا،ت...
ا،ت : بله آقا خودم هستم
برگشت سمت من وبلاخره تونستم اون صورت رو ببینم
که ای کاش هیچوقت این صورت رو نمی دیدم
کوک : منتظرت بودم
تهیونگ : تو؟ این اینجا چیکار میکنه ؟
کوک : از امروز خدمتکارم کیم ا،ت است
تهیونگ : بعد دقیقا میتونم بدونم چرا ارباب زاده ؟
کوک : دوست داشتم
تهیونگ : خدمتکارم سلیقه ایی جالبه من رفتم
لیوان شراب روی میز برداشت و رفت بیرون از اتاق
ا،ت : آقا غذاتون رو میل کنیدمیریم براتون نوشیدنی رو دوباره بیارم
کوک : برنگرد نوشیدنی نمیخورم برو به کارت برس راستی یه پسر به دلخواه خودت انتخاب کن کمکت کنه تاکیید میکنم پسر باشه خسته نباشی
تو شک عجیبی بودی یعنی اون باهمه انقدر مهربون بود ؟همه چیز برات تو ابهام بود
ا،ت : یونا اون وقتی میخونه هم همینجوریه خودش رو
مخفی میکنه ؟
یونا:اره موقع خوندنم هیچکس تا حالا صورتش ندیده یوهان و هایون رو هم کشتن
ا،ت : چرا یونا
یونا :یادت رفته هرکس که صورت آقا رو ببینه و خدمتکارش نباشه کشته میشه متاسفم اینو میگم ولی نوبت توهم میشه ا،ت...
۱۳.۵k
۰۵ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.