این منم

این منم
کسی که در خواب
از پرتگاه‌های بسیاری پرت شده
و در بیداری
استخوان‌هایش به تمامی درد کرده‌اند
و با چشم‌هایی که از خواب بیدار شده است
دیگر همان چشم‌هایی نبودند
که با آن‌ها به خواب رفته بود
این منم
دو دست دارم برای گرفتن
دو پا برای آمدن
اما من با دست‌ها
بیش‌ از آن‌که بگیرم
رها کرده‌ام
و با پاها
بیش‌تر از آمدن
رفته‌ام
این منم
مردی که سال‌هاست از خود می‌پرسد
اگر دست نداشتم
آیا چیزی را از دست نمی‌دادم



#حسن_آذری
دیدگاه ها (۸)

تو چه دانی که پس هر نگه ساده‌ی منچه جنونی، چه نیازی، چه غمی‌...

حالا اگر فقط جای خالی دیگران بودغصه‌ای نداشتم،آدم هرجور که ب...

کم تجربه تر که هستیم، فکر میکنیم ارزوها و هیجانهای مان بالها...

عشقم بیا به رسم قدیم ها برای هم" نامه" بنویسیم !!به رسم قدیم...

بعد از تو یعنی بیداری به انضمام خواب هایی که داشتم تو را در...

ازمایشگاه سرد

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط