𝐩𝐚𝐫𝐭:𝗼𝐧𝐞 𝐧𝐚𝗺𝐞:𝐭𝐡𝐞 𝐛𝐚𝐝 𝐝𝐫𝐞𝐞𝗺

_ا.ت__
از دکتر داشتم برمیگشتم خونه که گوشیم زنگ خورد.مامان بود.
+الو؟
+باشه
+دارم میام
گوشیو قطع کردم.
عجیبه
چرا بهم گفت باهام حرف داره؟
ولش کن بابا،حتما اون نصیحتای همیشگیش میخاد بکنه،مثل همیشه!در مورد اینکه درسمو بخونمو اینا.
سوار اتوبوس شدم،توی راه خونه همش داشتم با جیمین چت میکردم.اون،خب،اون روانشناسمه،اما بهترین دوستمم هست،البته جینم همینطور.اون روانپزشکه.من با جیمینو جین چند سالی هست که دوستم.زمانی ک از زندگی خسته شده بودم جیمین بود ک کمکم کرد.
زنگ زدم به جیمین.
جین جواب داد
-الو
+الو جینیی
-سلام ا.تیی خوبی؟
+نه،تو خوبی؟
-خوبم ،چرا خوب نیستی
+وای فک کنم یکی از غلطایی ک کردمو مامانم فهمیده،الان زنگ زد گفت باید سریع بیام خونه.
-اوه.آروم باش آرامشتو حفظ کن
+قراره کشته بشممم،به جیمین بگو ا.ت داره میمیره
-*خنده،باشه،کاری نداری؟الان مطبم.
+عع،ببخشید مگه تا ساعت پنج نبودی ،من فک کردم خونه یی ببخشید
-نه اشکالی نداره،یه بیمار خاص داشتم برای همین موندم.
+عاها،برو برو خسته نباشیی.سلام برسون به جیمین.
- باشه.خداحافظ
قط کردم.
از اتوبوس پیاده شدم.
.
.
.
.
#bts #smut #jhope #army#fiction#mafia#baddreem#kimnamjoon#
#Kimsookjin #minyoongi#junghousok#parkjimin
#Kimteahyoung#jeonjungkook