☆مرگ یا عشق☆ part³⁴

کوک این مدت خیلی ب من کمک کرد واقعا مث کوه پشتم بود
ا.ت:کوک ت ب پسرا میگی؟
کوک:باااشه

ویو کوک
رفتم ب پسرا گفتم اونا هیچ ریکشن خاصی نشون ندادن بعد جین گف ک ب جیمین میگه بعد رفتم تو فکر من ب این.ت گفتم کمکش میکنم اما چجورییی باید ی نقشه ای بکشم ک مو لا درزش نره (بلع بلع)

ویو جین
رفتم ب جیمین بگم اما...
جین:جیمین ا.ت تصمیم گرفته با اون عوضی بجنگه ن اینکه تسلیمش بشه پس مراسم کنسله
حس کردم ناراحت شد اما نخواست نشون بده منم ب روش نیاوردم. اگ میخواست بگه رک‌و رو راست می‌گفت پس از اتاقش رفتم بیرون

ویو کوک
هنو چیزی ب ذهنم نرسیده بود
اصن این یارو کیه چرا با ا.ت درافتاده اوفففف. آخه چرا ی قاتل باید بیاد سراغ ی دختری ک کار ب‌کار کسی نداره وایسا ببینم چرا ما از همون اول ب پلیس نگفتیم رفتم پیش ا.ت
کوک:ا.ت ی سوال میپرسم راستشو بگو
ا.ت:بپرس
کوک:چرا ب پلیس نگفتیم. ت اون قاتل عوضی رو میشناسی؟
ا.ت:ن.نه نمیشناسم
کوک:من گوشام درازه؟¿
یهو ا.ت زد زیر گریه
کوک:ا.تت
ا.ت:.....*گریه
کوک:ا.ت چیشده؟
ا.ت:....

هرکی لایک کنه. بهترین آرمیه💜🖤

#iranisns_Love_jk