عشق پایان ناپذیر پارت 4
پارت ۴ عشق پایان ناپذیر
اکو : نکنه اینا اینا نیخواستم مارو تقیب کنن تا ببینن پولداریم یا نه
چویا : متمعن باش
اکو : هوفف اینارو ازاد کنید و از محوطه بیرونشون کنید
بچه ها : محوطهههه (باداد)
چویا : بله محوطه از زمانی که پاتونو تو جنگل پر گل گذلشتین یعنی پاتونو تو محوطه خاندان من گذاشتیم و حالا هم برین بیرون
همه : هایی (چشم)
اکو : چویا حالا که محافظا و خدمتکارا اینارو بیرون میکنن بیا بریم تو اتاق
چویا : اوکی و اگ مامان با..
اکو انگشت اشارشو گذاشت رو لبای چویا
اکو : چویا اگه چیزی شد خودم درستش میکنم
(بل بل الان کم مونده اینارو شیپ کنم🗿)
انگشتشو ورداشت و چویا گفت
چویا : بهت اعتماد کنم
همه بچه ها؛ (اگ این علامتو؛ دیدین عیعنی تو ذهنشون صحبت میکنن)
اینا باهم رابطه ای چیزی دارن..
ادامه داره
کم شد چون خیلی حوصله ندارم
لایک بکنید یا نه ادامه نمیدم
اکو : نکنه اینا اینا نیخواستم مارو تقیب کنن تا ببینن پولداریم یا نه
چویا : متمعن باش
اکو : هوفف اینارو ازاد کنید و از محوطه بیرونشون کنید
بچه ها : محوطهههه (باداد)
چویا : بله محوطه از زمانی که پاتونو تو جنگل پر گل گذلشتین یعنی پاتونو تو محوطه خاندان من گذاشتیم و حالا هم برین بیرون
همه : هایی (چشم)
اکو : چویا حالا که محافظا و خدمتکارا اینارو بیرون میکنن بیا بریم تو اتاق
چویا : اوکی و اگ مامان با..
اکو انگشت اشارشو گذاشت رو لبای چویا
اکو : چویا اگه چیزی شد خودم درستش میکنم
(بل بل الان کم مونده اینارو شیپ کنم🗿)
انگشتشو ورداشت و چویا گفت
چویا : بهت اعتماد کنم
همه بچه ها؛ (اگ این علامتو؛ دیدین عیعنی تو ذهنشون صحبت میکنن)
اینا باهم رابطه ای چیزی دارن..
ادامه داره
کم شد چون خیلی حوصله ندارم
لایک بکنید یا نه ادامه نمیدم
۲.۸k
۲۶ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.