(عشق وحشت زده ) پارت ⁹
کوک : بعد صبحونه بریم بیرون
ات : بریم من مشکلی ندارم
بعد صبحونه
کوک : خیلی خب آماده شو بریم بیرون
ات : باشه الان میام
ویو ات : رفتم بالا و میخواستم کوک رو اذیت کنم همون لباس مهمونی رو پوشیدم ولی با یه تاپ باز تر و رفتم پایین کوک پایین منتظر بود و سرت تو گوشیش بود
ات : کوک آماده ای
کوک : نه
ات : خب پس آماده شو
کوک : یه چیزی کمه
ات : چی؟
کوک : الان بهت نشون میدم
ویو کوک : ات لباسش خیلی باز بود برد استایل بغلش کردم و بردمش توی اتاقش
ویو ات : برد استایل بغلم کرد و منو برد توی اتاقم و منو روی تخت گذاشت نشستم تا کارشون ببینم
کوک : خب میتونی این شلوار جین و با این تیشرت لانگ بپوشی
ات : اوففف باشه برو بیرون الان میام
کوک : من رومو اونور میکنم
ات : باشه بر نگردی هاااا
کوک : اوکی
ات لباسشو عوض کرد و رفتن توی ماشین
ات : خب ددی کجا میخوایم بریم؟
کوک : هرجا تو بگی ببی گرل
ویو ات : خندم گرفته بود
ات : منم نمیدونم
کوک : حالا یه چا میریم
ات : باشه
ات : بریم من مشکلی ندارم
بعد صبحونه
کوک : خیلی خب آماده شو بریم بیرون
ات : باشه الان میام
ویو ات : رفتم بالا و میخواستم کوک رو اذیت کنم همون لباس مهمونی رو پوشیدم ولی با یه تاپ باز تر و رفتم پایین کوک پایین منتظر بود و سرت تو گوشیش بود
ات : کوک آماده ای
کوک : نه
ات : خب پس آماده شو
کوک : یه چیزی کمه
ات : چی؟
کوک : الان بهت نشون میدم
ویو کوک : ات لباسش خیلی باز بود برد استایل بغلش کردم و بردمش توی اتاقش
ویو ات : برد استایل بغلم کرد و منو برد توی اتاقم و منو روی تخت گذاشت نشستم تا کارشون ببینم
کوک : خب میتونی این شلوار جین و با این تیشرت لانگ بپوشی
ات : اوففف باشه برو بیرون الان میام
کوک : من رومو اونور میکنم
ات : باشه بر نگردی هاااا
کوک : اوکی
ات لباسشو عوض کرد و رفتن توی ماشین
ات : خب ددی کجا میخوایم بریم؟
کوک : هرجا تو بگی ببی گرل
ویو ات : خندم گرفته بود
ات : منم نمیدونم
کوک : حالا یه چا میریم
ات : باشه
۶۱.۲k
۱۰ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.