وقتی کنسرتشو با لاتو میبینی *پارت اخر
-ا.ت .. بیداری ؟ *اروم و مهربون
-ا.ت .. ببخش منو .. خب ؟ اشتباه کردم .. ببخشید *اروم و مهربون
دستمو نوزاش وار میکشیدم رو کمر لختش و میبردم بالا که یهو پاشد و داد زد
+ولم کن .. بهم دست نزن عوضی .. بهم دست نزن .. حالم ازت بهم میخوره ولم کن .. برو پیش لاتو باهاشم ک قرار گذاشتی *داد و گریه
-ا.ت .. اروم باش .. یه لحظه گوش بده بهم *اروم
+نمیخام .. برو .. برو کوک .. به اندازه کافی قلبمو زیر پاهات له کردی راحت شدی ؟ *گریه
-میدونم .. میدونم قلبتو شکوندم اما مگه هر انسانی مستحق یه فرصت دوباره نیس ؟ *اروم
+نه .. نمیخام فرصاتتم برا خودت تنهام بزار میخام تنها باشم *گریه
-نه نه تو باید به حرفام گوش کنی
دستشو اورد سمتم و خواست لمسم کنه که بیشتر تو خودم جمع شدم و هق هقام بیشتر شدن
بروز بغلم کرد که سرمو تو گودی سینش و خودمو خالی میکردم
-اروم .. هیچی نیس خب .. گریه نکن .. گریه نکن *اروم
+*هقهق
بعد ازینکه اروم شدم از بغلش در اومدم
-الان خوبی؟ *مهربون و نگران
+میخام برم
-کجا
پاشدم رفتم پیش میز ارایشم و میخاستم وسایلمو بردارم ک کوک منو برگردوند سمت خودش . سرم پایین بود
خواست ببوستم ک صورتمو از چنگ دستاش در اوردم که دوباره کمرموچنگ زد و لباشو گذاشت رو لبام .. تشنهمیمکیدشون چشمام باز بود دستامو مشت کرده رو هوا مونده بود .. بعد از یه ماه که کوک تو نیویورک بود .. با دلتنگی انجامش میداد انقد تند تند میمکید که بهم اجازه همکاری هم نمیداد .. دستاشو رو کمرم حرکت میداد و بدن عضله ایش رو بیشتر بهم میچسبوند . دستماموگذاشتم رو شونه پهنش نفس کم اورده بودم
+کوک .. عاح .. ولم .. کن
-اومم تو . .. چقد خوشمزه ای .. اوم *بم
بردم سمت تخت رو تخت منو خوابوند از لبام دست کشیده که نفس بهم رسید یه نفس عمیق کشیدم که دیدم جایی که بهم سیلی زده رو تک تک جاهاشو میبوسه
-ببخشید .. پرنسس .. من .. اشتباه کردم .. خب .. ؟ *بم و صدای دورگه
بغض کرده بودم .. دستمو رو سینش گذاشتم
+میری پیش لاتو ؟ *بغض
-نه .. نمیرم .. هیجا نمیرم .. همینجاپیش تو میمونم .. به اون فکر نکن *اروم
+لباسش .. تو کنسرت .. بغلش کردی *یه قطره اشک از چشمت ریخت
-*جای اشکتو میبوسه (پرنسسم .. اینو یادت باشه . من .. تو این دنیا ، فقط یه نفرو عاشقانه میپرستم .. اونم تویی .. جئون ا.ت)
کوک مهره مار داشت .. با حرفاش یجوری رامم میکرد که انگاری همه کارایی که کرده بودو فراموش کرده بودم فقط الان بهش نیاز داشتم میخاستمش .
بلند شدم اون یذره عقب رفت روم نیم خیز شد که دستامو دور گردنش حلقه کردم و بغلش کردم که سرشو تو گردنم قایم کردو شرو کرد به مکیدنش
+دوست دارم کوک *اروم
-من عاشقتم گرلم *بم و اروم
-ا.ت .. ببخش منو .. خب ؟ اشتباه کردم .. ببخشید *اروم و مهربون
دستمو نوزاش وار میکشیدم رو کمر لختش و میبردم بالا که یهو پاشد و داد زد
+ولم کن .. بهم دست نزن عوضی .. بهم دست نزن .. حالم ازت بهم میخوره ولم کن .. برو پیش لاتو باهاشم ک قرار گذاشتی *داد و گریه
-ا.ت .. اروم باش .. یه لحظه گوش بده بهم *اروم
+نمیخام .. برو .. برو کوک .. به اندازه کافی قلبمو زیر پاهات له کردی راحت شدی ؟ *گریه
-میدونم .. میدونم قلبتو شکوندم اما مگه هر انسانی مستحق یه فرصت دوباره نیس ؟ *اروم
+نه .. نمیخام فرصاتتم برا خودت تنهام بزار میخام تنها باشم *گریه
-نه نه تو باید به حرفام گوش کنی
دستشو اورد سمتم و خواست لمسم کنه که بیشتر تو خودم جمع شدم و هق هقام بیشتر شدن
بروز بغلم کرد که سرمو تو گودی سینش و خودمو خالی میکردم
-اروم .. هیچی نیس خب .. گریه نکن .. گریه نکن *اروم
+*هقهق
بعد ازینکه اروم شدم از بغلش در اومدم
-الان خوبی؟ *مهربون و نگران
+میخام برم
-کجا
پاشدم رفتم پیش میز ارایشم و میخاستم وسایلمو بردارم ک کوک منو برگردوند سمت خودش . سرم پایین بود
خواست ببوستم ک صورتمو از چنگ دستاش در اوردم که دوباره کمرموچنگ زد و لباشو گذاشت رو لبام .. تشنهمیمکیدشون چشمام باز بود دستامو مشت کرده رو هوا مونده بود .. بعد از یه ماه که کوک تو نیویورک بود .. با دلتنگی انجامش میداد انقد تند تند میمکید که بهم اجازه همکاری هم نمیداد .. دستاشو رو کمرم حرکت میداد و بدن عضله ایش رو بیشتر بهم میچسبوند . دستماموگذاشتم رو شونه پهنش نفس کم اورده بودم
+کوک .. عاح .. ولم .. کن
-اومم تو . .. چقد خوشمزه ای .. اوم *بم
بردم سمت تخت رو تخت منو خوابوند از لبام دست کشیده که نفس بهم رسید یه نفس عمیق کشیدم که دیدم جایی که بهم سیلی زده رو تک تک جاهاشو میبوسه
-ببخشید .. پرنسس .. من .. اشتباه کردم .. خب .. ؟ *بم و صدای دورگه
بغض کرده بودم .. دستمو رو سینش گذاشتم
+میری پیش لاتو ؟ *بغض
-نه .. نمیرم .. هیجا نمیرم .. همینجاپیش تو میمونم .. به اون فکر نکن *اروم
+لباسش .. تو کنسرت .. بغلش کردی *یه قطره اشک از چشمت ریخت
-*جای اشکتو میبوسه (پرنسسم .. اینو یادت باشه . من .. تو این دنیا ، فقط یه نفرو عاشقانه میپرستم .. اونم تویی .. جئون ا.ت)
کوک مهره مار داشت .. با حرفاش یجوری رامم میکرد که انگاری همه کارایی که کرده بودو فراموش کرده بودم فقط الان بهش نیاز داشتم میخاستمش .
بلند شدم اون یذره عقب رفت روم نیم خیز شد که دستامو دور گردنش حلقه کردم و بغلش کردم که سرشو تو گردنم قایم کردو شرو کرد به مکیدنش
+دوست دارم کوک *اروم
-من عاشقتم گرلم *بم و اروم
۱۶.۲k
۱۰ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.