پارت ۴۹ قسمت ۲
پارت ۴۹ قسمت ۲
+ معذرت میخوام
و کمکش کردی وسایلش رو برداره و بعد از اینکه رفت ، کنار خیابون روی جدول نشستی . نمیتونستی درست نفس بکشی برای همین سعی کردی آرامشت رو حفظ کنی ولی همش تصویر سولینا و رایان و اون مرده جلوی چشمت میومد
با تار شدن محیط اطرافت ، پلکی زدی و اون موقع فهمیدی که داری گریه میکنی
به سختی بلند شدی و بعد از تمیز کردن صورتت با دستمال توی جیبت ، یه تاکسی گرفتی و بهش آدرس خونه رو دادی .
بعد از اینکه رسیدین و کرایه رو حساب کردی ، رفتی داخل و در رو بستی . الان حالت بهتر شده بود اما هنوزم خیلی خوب نبودی . به نظرت خوابیدن بهترین کار ممکن برای الان بود . فقط نمیخواستی یه مدتی رو به هیچ چیزی فکر کنی و چیزی رو احساس کنی
فکر کنم یکم پارت دپی بود ولی نمیتونستم ننویسمش. امیدوارم خوشتون اومده باشه 😅
+ معذرت میخوام
و کمکش کردی وسایلش رو برداره و بعد از اینکه رفت ، کنار خیابون روی جدول نشستی . نمیتونستی درست نفس بکشی برای همین سعی کردی آرامشت رو حفظ کنی ولی همش تصویر سولینا و رایان و اون مرده جلوی چشمت میومد
با تار شدن محیط اطرافت ، پلکی زدی و اون موقع فهمیدی که داری گریه میکنی
به سختی بلند شدی و بعد از تمیز کردن صورتت با دستمال توی جیبت ، یه تاکسی گرفتی و بهش آدرس خونه رو دادی .
بعد از اینکه رسیدین و کرایه رو حساب کردی ، رفتی داخل و در رو بستی . الان حالت بهتر شده بود اما هنوزم خیلی خوب نبودی . به نظرت خوابیدن بهترین کار ممکن برای الان بود . فقط نمیخواستی یه مدتی رو به هیچ چیزی فکر کنی و چیزی رو احساس کنی
فکر کنم یکم پارت دپی بود ولی نمیتونستم ننویسمش. امیدوارم خوشتون اومده باشه 😅
۴.۳k
۳۱ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.