فیک تهیونگ 🐻 پارت ۱۸
از زبان تهیونگ
پسرا باهام صحبت کردن و گفتم: ا/ت کجاست بگید بیاد
جونگ کوک گفت: جیهوپ رفت بزارتش پیش جیسو
گفتم: نامجون من رو برسون ؛ شما ها هم حواستون به شرکت باشه
من و نامجون رفتیم و سوار ماشین شدیم و حرکت کردیم
۲۰ دقیقه بعد
از زبان تهیونگ
رسیدیم و پیاده شدم
نامجون رفت
رفتم و در رو زدم جیسو در رو باز کرد با عجله گفتم: ا/ت کجاست
گفت: آروم ؛ خوابه و اینکه چرا بچه رو ناراحت کردی
گفتم: چی ؟
گفت: بیا بشین برات بگم
رفتم و نشستم و جیسو گفت: از موقعی که اومد داشت گریه میکرد که خوابش برد
گفتم: نمیدونم دست خودم نبود
گفت: باید ازش معذرت خواهی کنی
گفتم: باشه
زنگ زدم به یونگی و گفتم: جونگ کوک رو بفرست بیاد دنبالمون
۳۰ دقیقه بعد
از زبان تهیونگ
جونگ کوک بلاخره اومد ا/ت رو براید استایل بغل کردم از جیسو خداحافظی کردم و رفتم
ا/ت رو گذاشتم روی صندلی پشت و خودم هم نشستم جلو
جونگ کوک حرف نمیزد چون میدونستم اعصاب ندارم
۴۰ دقیقه بعد
از زبان تهیونگ
جونگ کوک گفت: رسیدیم
ا/ت رو بغل کردم و رفتم داخل عمارت
...
شرایط
لایک ۵ ✓
کامنت ۳۰ ✓
پسرا باهام صحبت کردن و گفتم: ا/ت کجاست بگید بیاد
جونگ کوک گفت: جیهوپ رفت بزارتش پیش جیسو
گفتم: نامجون من رو برسون ؛ شما ها هم حواستون به شرکت باشه
من و نامجون رفتیم و سوار ماشین شدیم و حرکت کردیم
۲۰ دقیقه بعد
از زبان تهیونگ
رسیدیم و پیاده شدم
نامجون رفت
رفتم و در رو زدم جیسو در رو باز کرد با عجله گفتم: ا/ت کجاست
گفت: آروم ؛ خوابه و اینکه چرا بچه رو ناراحت کردی
گفتم: چی ؟
گفت: بیا بشین برات بگم
رفتم و نشستم و جیسو گفت: از موقعی که اومد داشت گریه میکرد که خوابش برد
گفتم: نمیدونم دست خودم نبود
گفت: باید ازش معذرت خواهی کنی
گفتم: باشه
زنگ زدم به یونگی و گفتم: جونگ کوک رو بفرست بیاد دنبالمون
۳۰ دقیقه بعد
از زبان تهیونگ
جونگ کوک بلاخره اومد ا/ت رو براید استایل بغل کردم از جیسو خداحافظی کردم و رفتم
ا/ت رو گذاشتم روی صندلی پشت و خودم هم نشستم جلو
جونگ کوک حرف نمیزد چون میدونستم اعصاب ندارم
۴۰ دقیقه بعد
از زبان تهیونگ
جونگ کوک گفت: رسیدیم
ا/ت رو بغل کردم و رفتم داخل عمارت
...
شرایط
لایک ۵ ✓
کامنت ۳۰ ✓
۴۹.۲k
۲۱ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.