چه رفتـن ها که می ارزد به بـودن هایِ پوشالی
چه رفتـن ها که می ارزد به بـودن هایِ پوشالی
چه آغوشـی، چه امّیدی به این احسـاسِ تو خالـی؟
کبوتر با کبوتر مانده اما از سرِ اجبـار
دَر این دنیـای تودرتو، تو دیگر از چه مینالـی؟
یکی را دوسـت مى داری که او دنبالِ غیر از توست
کجا دیدی جهانـی را به این شوریـده احوالی؟
کلاغِ آخـرِ قصه هنوزم مانده در راهست
برای آخری زیبا، دگر پیدا چه تمثالـی؟
بمــان تنها که تَنهایـی به این تَن ها شـرف دارد
چه رفتن ها که می ارزد به بودن های پوشالـی
چه آغوشـی، چه امّیدی به این احسـاسِ تو خالـی؟
کبوتر با کبوتر مانده اما از سرِ اجبـار
دَر این دنیـای تودرتو، تو دیگر از چه مینالـی؟
یکی را دوسـت مى داری که او دنبالِ غیر از توست
کجا دیدی جهانـی را به این شوریـده احوالی؟
کلاغِ آخـرِ قصه هنوزم مانده در راهست
برای آخری زیبا، دگر پیدا چه تمثالـی؟
بمــان تنها که تَنهایـی به این تَن ها شـرف دارد
چه رفتن ها که می ارزد به بودن های پوشالـی
۷۷۸
۲۴ آبان ۱۴۰۳