مافیای سیاه
پارت۵
از زبان ا/ت:با سردرد شدیدی از خواب بیدار شدم . نمی تونستم اتفاقاتی که برام افتاده رو هضم کنم . از جام بلند شدم دیدم پا دردم خوب شده و میتونم راه برم شروع کردم به راه رفتن و حرف زدن با خودم. بعد از اینکه حرف زدنم تموم شد در باز شد و اون قاتل ها اومدن داخل.
حرف های ا/ت با خودش:آخه چرا من؟ چرا تمام این اتفاقا باید برای من بیفته؟اولش که تا ساعت یک نصف شب با اون دوستای اسکلم تو شهر بازی بودیم . بعدشم که شاهد یک قتل بودم و با شوکر برقی بهم حمله کردن . بعدشم اون ماده عجیب غریب رو بهم تزریق کردن که معلوم نبود چه کوفتی بود. حالا هم که گیر یک مشت قاتل زنجیره ای روانی (خودتی😒) افتادم که اصلا معلوم نیست فازشون چیه . فهمیدم باید از اینجا فرار کنم خب اول از همه باید آروم باشم و یک راه برای فرار پیدا کنم . آخه دارم با خودم چی میگم چجوری میتونم آروم باشم با این اوضاع😫😫.(راستی ا/ت انقدر بلند صحبت کرد که اعضا تمام حرف هاشو شنیدن و تمام مدت داشتن گوش میکردن)
گفت و گوی اعضا با هم:
نامجون:وای این دختر چشه؟ از این رو به اون رو شد . ببینم جیمین اون ماده ای که تزریق کردی چه کوفتی بود که این اینجوری شده؟
جیمین:زیاد نگران نباشید فکر کنم اثر اون ماده باشه.
جیهوپ:من دلال موادم و تمام مخدر ها و اثراتشون رو میشناسم. جیمین اون ماده یک نوع مواد مخدر خاص بوده درسته؟
جیمین:درسته.
کوک: ولی اون فقط یک بچس چجوری تونستین این کارو باهاش بکنید؟
شوگا:نگا تورو خدا داره مثل روانی ها با خودش حرف میزنه این دیگه چه سمیه.
جیهوپ:تمام اینا اثرات اون ماده است.
نامجون:خب بسه دیگه بیاین بریم پیش دختره.
گفتگوی اعضا و ا/ت باهم:
ا/ت:شم....(نامجون حرفشو قطع کرد)
نامجون:میدونم کلی سوال داری ولی سوالاتو واسه خودت نگه دار و اینو بدون که اگه از حرفای ما سرپیچی کنی آسیب میبینی پس به حرفام گوش کن.
ا/ت:دوربین مخفیه؟(متاسفانه ا/ت یکم روانی تشریف دارن ادمینم یکی مثل ا/ته😅)
تهیونگ:ودف تو دیگه کی هستی؟
ا/ت:من باید اینو از شماها بپرسم اگه دوربین مخفیه که باید بگم اصلا شوخی بامزه ای نیست حالا بزارین من برم کصخلای روانی بیناموس...🤬🤬🤬🤬🤬(با جدیت و اعتماد بنفس کامل .همشونم خودتی😒)
شوگا:این فحش هارو از کی یاد گرفتی واقعا که خیلیاشونو منم بلد نبودم.
نامجون:........
خب من دیگه باید برم ادامش برا بعد بای👋
امیدوارم خوشتون اومده باشه💜💜
از زبان ا/ت:با سردرد شدیدی از خواب بیدار شدم . نمی تونستم اتفاقاتی که برام افتاده رو هضم کنم . از جام بلند شدم دیدم پا دردم خوب شده و میتونم راه برم شروع کردم به راه رفتن و حرف زدن با خودم. بعد از اینکه حرف زدنم تموم شد در باز شد و اون قاتل ها اومدن داخل.
حرف های ا/ت با خودش:آخه چرا من؟ چرا تمام این اتفاقا باید برای من بیفته؟اولش که تا ساعت یک نصف شب با اون دوستای اسکلم تو شهر بازی بودیم . بعدشم که شاهد یک قتل بودم و با شوکر برقی بهم حمله کردن . بعدشم اون ماده عجیب غریب رو بهم تزریق کردن که معلوم نبود چه کوفتی بود. حالا هم که گیر یک مشت قاتل زنجیره ای روانی (خودتی😒) افتادم که اصلا معلوم نیست فازشون چیه . فهمیدم باید از اینجا فرار کنم خب اول از همه باید آروم باشم و یک راه برای فرار پیدا کنم . آخه دارم با خودم چی میگم چجوری میتونم آروم باشم با این اوضاع😫😫.(راستی ا/ت انقدر بلند صحبت کرد که اعضا تمام حرف هاشو شنیدن و تمام مدت داشتن گوش میکردن)
گفت و گوی اعضا با هم:
نامجون:وای این دختر چشه؟ از این رو به اون رو شد . ببینم جیمین اون ماده ای که تزریق کردی چه کوفتی بود که این اینجوری شده؟
جیمین:زیاد نگران نباشید فکر کنم اثر اون ماده باشه.
جیهوپ:من دلال موادم و تمام مخدر ها و اثراتشون رو میشناسم. جیمین اون ماده یک نوع مواد مخدر خاص بوده درسته؟
جیمین:درسته.
کوک: ولی اون فقط یک بچس چجوری تونستین این کارو باهاش بکنید؟
شوگا:نگا تورو خدا داره مثل روانی ها با خودش حرف میزنه این دیگه چه سمیه.
جیهوپ:تمام اینا اثرات اون ماده است.
نامجون:خب بسه دیگه بیاین بریم پیش دختره.
گفتگوی اعضا و ا/ت باهم:
ا/ت:شم....(نامجون حرفشو قطع کرد)
نامجون:میدونم کلی سوال داری ولی سوالاتو واسه خودت نگه دار و اینو بدون که اگه از حرفای ما سرپیچی کنی آسیب میبینی پس به حرفام گوش کن.
ا/ت:دوربین مخفیه؟(متاسفانه ا/ت یکم روانی تشریف دارن ادمینم یکی مثل ا/ته😅)
تهیونگ:ودف تو دیگه کی هستی؟
ا/ت:من باید اینو از شماها بپرسم اگه دوربین مخفیه که باید بگم اصلا شوخی بامزه ای نیست حالا بزارین من برم کصخلای روانی بیناموس...🤬🤬🤬🤬🤬(با جدیت و اعتماد بنفس کامل .همشونم خودتی😒)
شوگا:این فحش هارو از کی یاد گرفتی واقعا که خیلیاشونو منم بلد نبودم.
نامجون:........
خب من دیگه باید برم ادامش برا بعد بای👋
امیدوارم خوشتون اومده باشه💜💜
۲.۳k
۲۹ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.