چشمان اربابم فیک جونگکوک
پارت:2
از استرس پاهام داشتن میلرزیدم ک صدایی از پشت سرم اومد
=پس شما برای کار تماس گرفته بودین
-ب..بله
=بهت گفتن باید چیکار کنی دیگه
-بله خانم صبح ساعت 5باید حاضر باشم تمیز کردن عمارت کار منه و حواسم باشه اصلا با ارباب برخورد نکنم و اگرم این اتفاق افتاد هرچیزی ک گفتن رو تایید کنم و ب هیچ عنوان توی کارهای ارباب دخالت نمیکنم
=خوبه و به من نگو خانم بگو اجوما من از اول توی این عمارت بودم و کسی ک ب کارهاتون نظارت میکنه منم
-بله خا..اجوما
=خب پس فردا میتونی کارت رو شروع کنی
بلند شدم و تعظیم کردم
-ممنون پس من میرم خداحافظ
=خدافظ دخترم
سریع از اونجا اومدم بیرون خواستم از در برم بیرون خوردم ب ی چیزی
+هی جلوت رو نگاه کن مگه کوری
تعظیم کردم و گفتم:
-ببخشید خیلی معذرت میخوام
+گم شو
سریع از اونجا رفتم بیرون یعنی ب کی خورده بودم وای خدا من ب این کار احتیاج دارم
+اجوما
=بله ارباب
+اون کسی ک اومده بود کی بود!؟
=برای کار اومده بود ارباب
+ب نفعشه کارش رو درست انجام بده
=بله حتما
و رفت بالا تو اتاق
=سریع غذای ارباب رو اماده کنین
.
.
÷خب چی شد باهاشون حرف زدی
-اره باهاشون حرف زدم و قرار شد از فردا کارم رو اونجا شروع کنم
÷خوبه
-ممنون بابت کار
÷خواهش میکنم ات من باید برم ب همین زودیا میام و بهت سر میزنم
-باشه پس خداحافظ
گوشی رو گذاشتم کنارم روی تخت و سعی کردم بخوابم چون فردا باید زود بیدار میشدم...ادامه دارد
[کامنت بزارید]
#فیک #جونگکوک #بی_تی_اس
از استرس پاهام داشتن میلرزیدم ک صدایی از پشت سرم اومد
=پس شما برای کار تماس گرفته بودین
-ب..بله
=بهت گفتن باید چیکار کنی دیگه
-بله خانم صبح ساعت 5باید حاضر باشم تمیز کردن عمارت کار منه و حواسم باشه اصلا با ارباب برخورد نکنم و اگرم این اتفاق افتاد هرچیزی ک گفتن رو تایید کنم و ب هیچ عنوان توی کارهای ارباب دخالت نمیکنم
=خوبه و به من نگو خانم بگو اجوما من از اول توی این عمارت بودم و کسی ک ب کارهاتون نظارت میکنه منم
-بله خا..اجوما
=خب پس فردا میتونی کارت رو شروع کنی
بلند شدم و تعظیم کردم
-ممنون پس من میرم خداحافظ
=خدافظ دخترم
سریع از اونجا اومدم بیرون خواستم از در برم بیرون خوردم ب ی چیزی
+هی جلوت رو نگاه کن مگه کوری
تعظیم کردم و گفتم:
-ببخشید خیلی معذرت میخوام
+گم شو
سریع از اونجا رفتم بیرون یعنی ب کی خورده بودم وای خدا من ب این کار احتیاج دارم
+اجوما
=بله ارباب
+اون کسی ک اومده بود کی بود!؟
=برای کار اومده بود ارباب
+ب نفعشه کارش رو درست انجام بده
=بله حتما
و رفت بالا تو اتاق
=سریع غذای ارباب رو اماده کنین
.
.
÷خب چی شد باهاشون حرف زدی
-اره باهاشون حرف زدم و قرار شد از فردا کارم رو اونجا شروع کنم
÷خوبه
-ممنون بابت کار
÷خواهش میکنم ات من باید برم ب همین زودیا میام و بهت سر میزنم
-باشه پس خداحافظ
گوشی رو گذاشتم کنارم روی تخت و سعی کردم بخوابم چون فردا باید زود بیدار میشدم...ادامه دارد
[کامنت بزارید]
#فیک #جونگکوک #بی_تی_اس
۳۲.۳k
۰۶ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.