یک جمله دیگر برسان باده که مستیم

یک جمله دیگر برسان باده که مستیم
ما جملگی از عشق تو از جای برستیم
ما را ز غم عشق تو‌گر خواب برد کس
یک دم بود این خواب ز بیهوشی مستیم

گویند که: قاسم ز غم عشق تو سرگشت
ما توبه نداریم ز می‌می پرستیم
دیدگاه ها (۱)

وقت آن است که تا رخت به میخانه بریم با سر زلف تو در دست به ه...

بازآ در این روز که دیوانه و منگم من عاشق و دیوانه در این شهر...

شمع دیدم گرد آن پروانه‌ها چون جمع‌هاشمع دیدم که گردد گرد نور...

سوار بر تاب آرزوها سفر می‌کنی به جهان کودکیها

ای عشق همه بهانه از توست من خامشم این ترانه از توست از بانگ ...

🌼باز که بیمار صدایت شده‌ام می‌بینی؟من پریشان نگاهت شده‌ام می...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط