🕊️سلامي به پرواز🕊️
اي كبوتر كه در آن دور، پَري از سر بامي
برسان از من پر بسته به پرواز سلامي
شيوه اي ديگرم آموز،به جز مردن و رستن
طوطيِ هند،كه من مردم و درمانده به دامي
بر جبين داغ در و غم نه و جان لوحۀ صد داغ
كاش در عهد نرون بودم و يك داغه غلامي
با همين بخت قماري،كه ندادي تو،خدايا
چو كليمي به كلامي،زده ام داو تمامي
جمله نازان به عظامند و عصامند،ندانم
چه كنم من كه ندارم،نه عصامي،نه عظامي
با شبيهان عقاب از پر بيگانه،بگوييد
نيست در ظلم نه لطفي،نه غروري نه دوامي
لام تا كام مزن حرف،كه دوزيم لبت را
فرخي وار،بيا:«حب ترپ،لامي و كامي»
بعد چل سال تقلّا،نرساندي به مرادم
بر تو اي شعر از اين پير،از اين برده سلامي
من و خوشبختي از آن جمع نياييم،كه گفتند
در مثل اينكه دو شمشير نگنجد به نيامي
چو جوانان نشوي پخته به هيچ آتش و آبي
شده اي پير،اميدا و همان سوخته خامي...
برسان از من پر بسته به پرواز سلامي
شيوه اي ديگرم آموز،به جز مردن و رستن
طوطيِ هند،كه من مردم و درمانده به دامي
بر جبين داغ در و غم نه و جان لوحۀ صد داغ
كاش در عهد نرون بودم و يك داغه غلامي
با همين بخت قماري،كه ندادي تو،خدايا
چو كليمي به كلامي،زده ام داو تمامي
جمله نازان به عظامند و عصامند،ندانم
چه كنم من كه ندارم،نه عصامي،نه عظامي
با شبيهان عقاب از پر بيگانه،بگوييد
نيست در ظلم نه لطفي،نه غروري نه دوامي
لام تا كام مزن حرف،كه دوزيم لبت را
فرخي وار،بيا:«حب ترپ،لامي و كامي»
بعد چل سال تقلّا،نرساندي به مرادم
بر تو اي شعر از اين پير،از اين برده سلامي
من و خوشبختي از آن جمع نياييم،كه گفتند
در مثل اينكه دو شمشير نگنجد به نيامي
چو جوانان نشوي پخته به هيچ آتش و آبي
شده اي پير،اميدا و همان سوخته خامي...
۲.۲k
۱۲ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.