(۱۲ سال پیش)پارت ۹
(۱۲ سال پیش)پارت ۹
میخواد کارمو یکسره کنه!!
ا.ت:هی...میخوای چیکار کنی؟هان؟
هیچ کاری نمیکردم ولی از درون خیلی ترسیده بودم بغض تو گلوم نمیزاشت حرف بزنم
ا.ت:قبل از اینکه منو بکشی میخوام یچیزی ازت بپرسم!
قاتل:چی؟!
ا.ت:کی هستی؟خب بگو از من چی میخوای؟😨
قاتل:بازم داری ور ور میکنی
ا.ت:حدقل اسمتو بم بگو
قاتل:تو که قراره بمیری چه فایده داره؟!
ا.ت:آره ولی میخوام اسم قاتلم و بدونم
قاتل:هیم چان
ا.ت:چی؟
قاتل:اسمم هیم چانه
ا.ت:آها....خب..میتونی منو بکشی🙂
تو فکر این بودم چجوری خودمو نجات بدم یه دفه خودمو پرت کردم زمین و سعی کردم میله ای که پشتم بود رو سریع بردارم...موفق شدم!
قاتل:هی چرا خودتو پرت میکنی زمین؟مگه دیوونه ای؟!
ا.ت:نه حالم یکم بده🙂
با دست بسته میله رو گرفتم و سریع بلند شدم و زدم تو سرش!افتاد زمین!نمیدونستم مُرده یا زندس دستم و نزدیک بینیش کردم نفس میکشید!
ا.ت:آخیش خداروشکر نمرده
گوشیمو از تو جیبش پیدا کردم و زنگزدم به پلیس دست و پاهاشو بستم که یوق بیدار شد فرار نکنه رفتم بیرون و منتظر پلیس موندم گوشیم و که نگا کردم ....دیدم.......یه نفر که به اسم خرگوشی سیوش کرده بودم نزدیک ۳۰بار بهم زنگ زده!
ا.ت:این دیگه کیه؟خرگوشی دیگه کیه؟
زنگ زدم بهش.....
ا.ت:ا..الو؟
کوک: (با عصبانیت)الو ا.ت کجایی میدونی چقد بهت زنگ زدم میدونی چقدر نگرانت شدم؟؟؟چرا گوشیت و جواب نمیدی؟کجایی؟خونتون رفتم نبودی هر جارو بگی گشتم نبودی چی شده هان؟همین الان بگو کجایی فقط بگو کجایی دارم میام!!
ا.ت:آخه..
کوک:حرف نباشه گفتم بگو کجایی!
ا.ت:....
آدرس و بهش گفتم چاره ای نداشتم ولی تو فکر این بودم اون شمارمو از کجا آورده بود چرا نگرانم بود اون که تا دیروز باهام حرف نمیزد!!
میخواد کارمو یکسره کنه!!
ا.ت:هی...میخوای چیکار کنی؟هان؟
هیچ کاری نمیکردم ولی از درون خیلی ترسیده بودم بغض تو گلوم نمیزاشت حرف بزنم
ا.ت:قبل از اینکه منو بکشی میخوام یچیزی ازت بپرسم!
قاتل:چی؟!
ا.ت:کی هستی؟خب بگو از من چی میخوای؟😨
قاتل:بازم داری ور ور میکنی
ا.ت:حدقل اسمتو بم بگو
قاتل:تو که قراره بمیری چه فایده داره؟!
ا.ت:آره ولی میخوام اسم قاتلم و بدونم
قاتل:هیم چان
ا.ت:چی؟
قاتل:اسمم هیم چانه
ا.ت:آها....خب..میتونی منو بکشی🙂
تو فکر این بودم چجوری خودمو نجات بدم یه دفه خودمو پرت کردم زمین و سعی کردم میله ای که پشتم بود رو سریع بردارم...موفق شدم!
قاتل:هی چرا خودتو پرت میکنی زمین؟مگه دیوونه ای؟!
ا.ت:نه حالم یکم بده🙂
با دست بسته میله رو گرفتم و سریع بلند شدم و زدم تو سرش!افتاد زمین!نمیدونستم مُرده یا زندس دستم و نزدیک بینیش کردم نفس میکشید!
ا.ت:آخیش خداروشکر نمرده
گوشیمو از تو جیبش پیدا کردم و زنگزدم به پلیس دست و پاهاشو بستم که یوق بیدار شد فرار نکنه رفتم بیرون و منتظر پلیس موندم گوشیم و که نگا کردم ....دیدم.......یه نفر که به اسم خرگوشی سیوش کرده بودم نزدیک ۳۰بار بهم زنگ زده!
ا.ت:این دیگه کیه؟خرگوشی دیگه کیه؟
زنگ زدم بهش.....
ا.ت:ا..الو؟
کوک: (با عصبانیت)الو ا.ت کجایی میدونی چقد بهت زنگ زدم میدونی چقدر نگرانت شدم؟؟؟چرا گوشیت و جواب نمیدی؟کجایی؟خونتون رفتم نبودی هر جارو بگی گشتم نبودی چی شده هان؟همین الان بگو کجایی فقط بگو کجایی دارم میام!!
ا.ت:آخه..
کوک:حرف نباشه گفتم بگو کجایی!
ا.ت:....
آدرس و بهش گفتم چاره ای نداشتم ولی تو فکر این بودم اون شمارمو از کجا آورده بود چرا نگرانم بود اون که تا دیروز باهام حرف نمیزد!!
۱.۰k
۲۰ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.