پدر خوانده پارت ۱۸
یونا:خوشحالم سر عقل اومدی بیا خونم لوکیشن رو برات میفرستم
کوک:باشه فعلا
ویو کوک:فقد خدا به دادت برسه بعد چند مین لوکیشن اومد اتقدر تند روندم که بعد از چند مین رسیدم درو باز کرد که چسبوندم به دیوار و گردنشو گرفتم
یکنا:کوک...داری چیکار میکنی....الان خفه میشم
کوک:چه بهتر از دستت راحت میشم
یونا:چ..چی داری ...میگی
کوک:به چه حقی به دکتر پول میدی بگه ات حامله اس چطور جرات میکنی بری پیشش و بدنشو زخمی کنی دختره ی هرزهههههه*داد شدید*
(چرا حس میکنم فیلم هندی شد؟:///)
یونا:کوک...من
کوک:تو چی؟ وقتی میگم عاشقت نیستم یعنی نیستم نه اینکه بری اتو زخمی کنی ازت متنفرم دختره ی هرزه
یونا:چطور جرات میکنی بهم بگی هرزه؟ تو باهام رابطه داشتی؟
کوک:رابطه ای که حتی باکره هم نبودی میفهمیییی
یونا:ت...تو ازکجا میدونی؟
کوک:خر عمته اگه اولین بارت بود خون میومد
دلم میخواد یه بار دیکه فقد یه بار دیگه نزدیک ات بشی با دستای خودم میکشمت ببرینش
پلیس:از همکاری شما خیلی ممنونم مستر جئون
کوک:کاری نکردم وظیفه بود با اجازه
ویو کوک:از اون مخمصه اومدم بیرون و رفتم داروخانه برای ات پماد گرفتم رفتم خونه داشت غذا درست میکرد انداختم روی کولم و بردمش توی اتاق
و ولش کردم روی تخت
کوک:هنوز نیومده قرار نشد کار کنی کوچولو
ات:مگه چیه؟*خنده*
کوک:تو هنوز خوب نشدی قرار نشد کار کنی زنن میزنم اجوما بیاد تو دیگه کار نکنی ها
ات:باابااااااا
کوک:بابا نداریم همین که گفتم
ات:خرگوش*نیشخند*
کوک:باز گفتتتتتت اکه من خرگوشم تو هم بچه خرگوشی ....لباستو در بیار
ات:برای چی؟
کوک:برای زحمات پماد گرفتم باید بزنی روش تا خوب بشه دلم نمیخواد بدن خوشگلت اینطوری بمونه
ات:خودم میتونم بزنم
کوک:حرف گوش کن درش بیار
ات:نمیارمممم
کوک:وه نمیاری اره؟تنبیه میخوای؟
ات:خیلی بدی بابا چرا هر طوری میشه میخوای تنبیه کنی
کوک:ای خدا خر بیار و باقالی بار کن بیخیال من میخوام زود خوب بشی باشه؟
ات:باشه
کوک:آفرین حالا شد دختر خودم
ویو کوک:لباسشو در اوردم و پماد رو روی بدنش ماساژ میدادم اولین بار بود ات رو بدون بلیز میدیم و بدنم شدیدا داغ کرده
کوک:ات
کوک:باشه فعلا
ویو کوک:فقد خدا به دادت برسه بعد چند مین لوکیشن اومد اتقدر تند روندم که بعد از چند مین رسیدم درو باز کرد که چسبوندم به دیوار و گردنشو گرفتم
یکنا:کوک...داری چیکار میکنی....الان خفه میشم
کوک:چه بهتر از دستت راحت میشم
یونا:چ..چی داری ...میگی
کوک:به چه حقی به دکتر پول میدی بگه ات حامله اس چطور جرات میکنی بری پیشش و بدنشو زخمی کنی دختره ی هرزهههههه*داد شدید*
(چرا حس میکنم فیلم هندی شد؟:///)
یونا:کوک...من
کوک:تو چی؟ وقتی میگم عاشقت نیستم یعنی نیستم نه اینکه بری اتو زخمی کنی ازت متنفرم دختره ی هرزه
یونا:چطور جرات میکنی بهم بگی هرزه؟ تو باهام رابطه داشتی؟
کوک:رابطه ای که حتی باکره هم نبودی میفهمیییی
یونا:ت...تو ازکجا میدونی؟
کوک:خر عمته اگه اولین بارت بود خون میومد
دلم میخواد یه بار دیکه فقد یه بار دیگه نزدیک ات بشی با دستای خودم میکشمت ببرینش
پلیس:از همکاری شما خیلی ممنونم مستر جئون
کوک:کاری نکردم وظیفه بود با اجازه
ویو کوک:از اون مخمصه اومدم بیرون و رفتم داروخانه برای ات پماد گرفتم رفتم خونه داشت غذا درست میکرد انداختم روی کولم و بردمش توی اتاق
و ولش کردم روی تخت
کوک:هنوز نیومده قرار نشد کار کنی کوچولو
ات:مگه چیه؟*خنده*
کوک:تو هنوز خوب نشدی قرار نشد کار کنی زنن میزنم اجوما بیاد تو دیگه کار نکنی ها
ات:باابااااااا
کوک:بابا نداریم همین که گفتم
ات:خرگوش*نیشخند*
کوک:باز گفتتتتتت اکه من خرگوشم تو هم بچه خرگوشی ....لباستو در بیار
ات:برای چی؟
کوک:برای زحمات پماد گرفتم باید بزنی روش تا خوب بشه دلم نمیخواد بدن خوشگلت اینطوری بمونه
ات:خودم میتونم بزنم
کوک:حرف گوش کن درش بیار
ات:نمیارمممم
کوک:وه نمیاری اره؟تنبیه میخوای؟
ات:خیلی بدی بابا چرا هر طوری میشه میخوای تنبیه کنی
کوک:ای خدا خر بیار و باقالی بار کن بیخیال من میخوام زود خوب بشی باشه؟
ات:باشه
کوک:آفرین حالا شد دختر خودم
ویو کوک:لباسشو در اوردم و پماد رو روی بدنش ماساژ میدادم اولین بار بود ات رو بدون بلیز میدیم و بدنم شدیدا داغ کرده
کوک:ات
۵۵.۷k
۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.