وقتی لباست خیلی بازه
یه روز میخواستی با دوستت بری بگردی و با چان و سونگمین قهر بودی.
میدونستی خط قرمزشون چی بود و تو لج کردی و ی لباس خیلی باز پوشیدی
بعد با دوستت رفتی و کلی خرید کردی ی دامن و کراپ میدونستی وقتی بر میگردی چه اتفاقی برات میوفته و تصمیم گرفتی با دوستت بری شام بخوری
بعد شامتون دیگ مجبور بودی بری خونه چون دوستت مهمون داشت
در و آروم باز کردی و دیدی دوتا مرد عصبی رو مبل نشستن و هیچی نگفتی
چان:کجا بودی
ا.ت:با دوستم رفتم خرید باید بهت توضیح بدم
اخم کردن و بیشتر عصبی شدن
سونگمین:ما هم باید یبار دیگ خط قرمزها رو بهت توضیح بدیم مخصوصا وقتی دوتا رو زیر پا گذاشتی
چان بلند شد سونگمینم همراهش بلند شد و...
چان:ما مثل تو نیستیم یبار دیگ بهت توضیح میدم..
سونگمین:البته اینبار با بدن نه با زبون!...
تو لپات قرمز شد و هعیی داشتن میومدن جلو تا به اتاق رسیدین
سونگمین:اینبار بهت رحم نمیکنم
میدونستی خط قرمزشون چی بود و تو لج کردی و ی لباس خیلی باز پوشیدی
بعد با دوستت رفتی و کلی خرید کردی ی دامن و کراپ میدونستی وقتی بر میگردی چه اتفاقی برات میوفته و تصمیم گرفتی با دوستت بری شام بخوری
بعد شامتون دیگ مجبور بودی بری خونه چون دوستت مهمون داشت
در و آروم باز کردی و دیدی دوتا مرد عصبی رو مبل نشستن و هیچی نگفتی
چان:کجا بودی
ا.ت:با دوستم رفتم خرید باید بهت توضیح بدم
اخم کردن و بیشتر عصبی شدن
سونگمین:ما هم باید یبار دیگ خط قرمزها رو بهت توضیح بدیم مخصوصا وقتی دوتا رو زیر پا گذاشتی
چان بلند شد سونگمینم همراهش بلند شد و...
چان:ما مثل تو نیستیم یبار دیگ بهت توضیح میدم..
سونگمین:البته اینبار با بدن نه با زبون!...
تو لپات قرمز شد و هعیی داشتن میومدن جلو تا به اتاق رسیدین
سونگمین:اینبار بهت رحم نمیکنم
۹۷۹
۱۲ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.