سناریو شیطان کش
پارت چهار : روستا کاکاراشیما
تقریبا شب شده بود و آسا و مویچیرو هنوز تو راه بودند بود ماه رنگ آبی پر رنگی بود آسا : واو ماه رو نگا من تنفسم ماهه پس میشه فرم های زیادی زد تو این چند روز که ماه آبیه اگر شیطانی دیدیم مویچیرو : اره عجیبه هوا مه آلود هم هست چه هوای خوبیه برای فرم های منو تو آسا : دقیقا زدی تو هدف مویچیرو لبخند زد :چقدر خوبه این حس ....آسا نفس عمیقی کشید : اره واقعا حس خوبی داره اووو....اونجا رو نگا رسیدیم روستا حدود یه دو کیلومتر اونور تره مویچیرو : نظرت چیه مسابقه بزاریم کی سرعت بیشتری داره آسا : اره فکر خوبیه بیا دوقدم عقب وایسا که از اونجا شروع کنیم اوک : مویچیرو بریم سه دو یککک اونها شروع کردن دوییدین سرعت هردو یکی بود آسا اون وسط دوییدن پرید هوا یه حرکت ۱۸۰ رو هوا مثل همونی که میتسوری میزد رو انجام داد ماه آبی هم پشت سرش می‌تابید خیلی قشنگ بود مویچیرو نگاش کرد اون لحظه عاشق حرکتش شد آسا اومد پایین سه متر جلوتر. مویچیرو :هی حرکتت قشنگ بود اما تقلب نداریما آسا : اگر میتونی منو بگیر یاح یاح یاح مویچیرو دویید لباس فرم آسا رو از پشت گرفت کشید سمت خودش مویچیرو : دیدی گرفتم کوچولو آسا : هی من کوچولو نیستم همسنیم ها خب رسیدیم آدم باشیم اونا بغل هم وایساده بودن آروم وارد روستا شدن نگهبانای روستا : سلام مویچیرو سان و سلام آساکا چان ما برای شما یک اقامتگاه داریم دنبال من بیاین مویچیرو : به نظر میرسه باهم تو یه اتاقیم نگهبان : بله درسته اتاق شما یکی هستش ولی اتاق کوچکی نیست بعد نیم ساعت آسا و مویچیرو رسیدند اتاقشون وسایلاشونو یجا گذاشتند یکی از کارمند های اونجا : آساکا چان شما آقای گوچین رو می‌شناسین آسا : بله اون شمشیر ساز من هستند کارمند : اون گفتند به شما اطلاع بدم شمشیر جدیدتون امادست هر موقع بگید براتون میارم آسا : ممنون بهش بگید شمشیرم هنوز سالمه ولی بهتون اطلاع میدم کارمند رفت آسا در رو بست دید کارمند در رو باز کرد : ببخشید هاشیرا ها غذاتونو کی بیارم : آسا : مویچیرو کی میخوری ؟ مویچیرو : یه یه ربع دیگه خوبه
بعد یه ربع غذا رسید یه دونه از اون میز کوچیکا که تو انیمه‌ها هست گذاشتن مویچیرو روبه روی آسا نشست آسا : وایی این چقدر خوبههههه مویچیرو : موافقم
شب اول اینطور سپری شد:))))
ببخشید این پارت مسخره بود هیچ ایده ای نداشتم پارت بعدش یه فایت کوچیک داره اسپویل نشه بیش تر از این 🗿🗿🗿
تقریبا شب شده بود و آسا و مویچیرو هنوز تو راه بودند بود ماه رنگ آبی پر رنگی بود آسا : واو ماه رو نگا من تنفسم ماهه پس میشه فرم های زیادی زد تو این چند روز که ماه آبیه اگر شیطانی دیدیم مویچیرو : اره عجیبه هوا مه آلود هم هست چه هوای خوبیه برای فرم های منو تو آسا : دقیقا زدی تو هدف مویچیرو لبخند زد :چقدر خوبه این حس ....آسا نفس عمیقی کشید : اره واقعا حس خوبی داره اووو....اونجا رو نگا رسیدیم روستا حدود یه دو کیلومتر اونور تره مویچیرو : نظرت چیه مسابقه بزاریم کی سرعت بیشتری داره آسا : اره فکر خوبیه بیا دوقدم عقب وایسا که از اونجا شروع کنیم اوک : مویچیرو بریم سه دو یککک اونها شروع کردن دوییدین سرعت هردو یکی بود آسا اون وسط دوییدن پرید هوا یه حرکت ۱۸۰ رو هوا مثل همونی که میتسوری میزد رو انجام داد ماه آبی هم پشت سرش می‌تابید خیلی قشنگ بود مویچیرو نگاش کرد اون لحظه عاشق حرکتش شد آسا اومد پایین سه متر جلوتر. مویچیرو :هی حرکتت قشنگ بود اما تقلب نداریما آسا : اگر میتونی منو بگیر یاح یاح یاح مویچیرو دویید لباس فرم آسا رو از پشت گرفت کشید سمت خودش مویچیرو : دیدی گرفتم کوچولو آسا : هی من کوچولو نیستم همسنیم ها خب رسیدیم آدم باشیم اونا بغل هم وایساده بودن آروم وارد روستا شدن نگهبانای روستا : سلام مویچیرو سان و سلام آساکا چان ما برای شما یک اقامتگاه داریم دنبال من بیاین مویچیرو : به نظر میرسه باهم تو یه اتاقیم نگهبان : بله درسته اتاق شما یکی هستش ولی اتاق کوچکی نیست بعد نیم ساعت آسا و مویچیرو رسیدند اتاقشون وسایلاشونو یجا گذاشتند یکی از کارمند های اونجا : آساکا چان شما آقای گوچین رو می‌شناسین آسا : بله اون شمشیر ساز من هستند کارمند : اون گفتند به شما اطلاع بدم شمشیر جدیدتون امادست هر موقع بگید براتون میارم آسا : ممنون بهش بگید شمشیرم هنوز سالمه ولی بهتون اطلاع میدم کارمند رفت آسا در رو بست دید کارمند در رو باز کرد : ببخشید هاشیرا ها غذاتونو کی بیارم : آسا : مویچیرو کی میخوری ؟ مویچیرو : یه یه ربع دیگه خوبه
بعد یه ربع غذا رسید یه دونه از اون میز کوچیکا که تو انیمه‌ها هست گذاشتن مویچیرو روبه روی آسا نشست آسا : وایی این چقدر خوبههههه مویچیرو : موافقم
شب اول اینطور سپری شد:))))
ببخشید این پارت مسخره بود هیچ ایده ای نداشتم پارت بعدش یه فایت کوچیک داره اسپویل نشه بیش تر از این 🗿🗿🗿
۲.۴k
۰۳ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.